الر ۚ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِينٍ (1) الر. (مفهوم این حروف به الله معلوم است) این آیات کتاب و قرآن بیان کنندۀ (حق و باطل) است |
رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ (2) چه بسا کافران (در روز قیامت) آرزو کنند که کاش مسلمان بودند |
ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (3) (اکنون) بگذار آنها را تا بخورند و (چند روزی از لذتها) برخوردار شوند و آرزو(ها) آنها را غافل سازد، پس به زودی خواهند دانست |
وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَّعْلُومٌ (4) و ما هیچ (اهل) قریهای را هلاک نکردیم مگر آنکه (برای هلاکت آنها) اجل نوشتۀ معلوم بود |
مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ (5) و هیچ امتی از اجل خود نه پیش میافتد و نه پس میمانند |
وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ (6) و (مشرکین به طور تمسخر و انکار) گفتند: ای کسی که قرآن بر او نازل شده است! یقینا تو دیوانه هستی |
لَّوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (7) (اگر هوشیار باشی) و اگر از راستگویان هستی چرا فرشتگان را به نزد ما نمیآوری؟ |
مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا كَانُوا إِذًا مُّنظَرِينَ (8) (در جواب بگو:) ما فرشتهها را جز به حق فرو نمیفرستیم و آنگاه (پس از فرود آمدن فرشتهها) به آنها مهلت داده نمیشود |
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (9) بیگمان ما خود قرآن را نازل کردهایم لذا ما خود نگهبان آن هستیم |
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ (10) (این رویۀ مشرکین تنها با تو نیست) و البته پیش از تو نیز در مردمهای پیشین، پیغمبرانی فرستادیم (و ایشان نیز تکذیب شدند) |
وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (11) و هیچ رسولی نزد ایشان نیامد مگر اینکه او را مسخره میکردند |
كَذَٰلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ (12) این چنین آن (استهزاء) را در دلهای مجرمان داخل میگردانیم |
لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ (13) که به آن ایمان نمیآورند و البته راه و رسم (تکذیب نمودن کافران باز آمدن عذاب الهی) در پیشینان گذشته است |
وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ (14) و اگر بر آنها دروازهای از آسمان باز کنیم، پس همیشه در آن بالا میرفتند |
لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ (15) حتما میگفتند: ما چشم بندی شدهایم، بلکه گروهی جادو شده هستیم |
وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ (16) و بدون شک ما در آسمان برجهای آفریدیم و آن را برای بینندگان زینت دادیم |
وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ (17) و آن را از هر شیطان رانده شده محفوظ و مصون داشتیم |
إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ (18) به جز شیطانی که دزدیده گوش دهد که شهاب درخشان در پی او میافتند |
وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ (19) و زمین را هموار کردیم و در آن کوههای محکم نهادیم و از هر چیز به اندازۀ معين و بطور سنجیده رویانیدیم |
وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَن لَّسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ (20) و برای شما در زمین اسباب معیشت قرار دادیم و برای کسانی که شما روزی دهندۀ آنها نیستید |
وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ (21) و هیچ چیزی نیست مگر اینکه خزانههای آن پیش ماست و (لیکن) آن را جز به اندازۀ معین نازل نمیکنیم |
وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ (22) و بادها را باردار کنندۀ ابر فرستادیم پس از آسمان آب باراندیم و آن را به شما نوشانیدیم و شما ذخیره کنندۀ آن نیستید |
وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ (23) و يقينا ما هستیم که زندگی میبخشیم و ما میمیرانیم و ما وارث نعمتهای روی زمین هستیم |
وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ (24) و البته ما (حال) گذشته گان شما را دانستهایم (که چه عمل داشتند) و البته ما آیندگان شما را دانستهایم (که چه عمل خواهند کرد) |
وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ ۚ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ (25) و البته پروردگار تو آنان را (در روز قيامت) محشور میکند چون او باحکمت داناست |
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ (26) و البته انسان را از گِل خشک از قسم لای سیاه بوی گرفته آفریدیم |
وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ (27) و جن را پیش از آدم از آتش سوزان آفریدیم |
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ (28) و یادآور شو چون پروردگارت به فرشتهها گفت: که من بشری را از گِل خشک از قسم لای سیاه بوی گرفته خواهم آفرید |
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ (29) پس هرگاه (صورت و جسد) آن را برابر کردم و در آن از روح آفریدۀ خود دمیدم پس (شما فرشتهها) پیش او به سجده بیفتید |
فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (30) پس فرشتهها همه یکجا سجده کردند |
إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (31) مگر ابلیس که ابا ورزید از اینکه با سجده کنندگان باشد |
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (32) الله فرمود: ای ابلیس! تو را چه شده است که همراه سجده کنندگان نیستی؟ |
قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ (33) ابلیس گفت: من آن نیستم که برای بشری که او را از گل خشک از قسم گل سیاه بوی گرفته آفریدی، سجده کنم |
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (34) الله فرمود: پس بیرون شو از آنجا (از آن مقام والا) بیگمان تو رانده شدهای |
وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَىٰ يَوْمِ الدِّينِ (35) و يقينا تا روز جزا بر تو لعنت (دوری از رحمت الله) است |
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (36) ابلیس گفت: ای پروردگار! مرا تا روزی که مردم برانگیخته میشوند، مهلت ده |
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ (37) الله فرمود: همانا تو از جملۀ مهلت داده شده گانی |
إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (38) تا روز وقت (مقرر و) معلوم |
قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (39) (باز) ابلیس گفت: ای پروردگارم! به سبب اینکه مرا گمراه نمودی (چون از فرمان تو سرکشی کردم، پس گناهان را) در زمین برایشان زیبا جلوه میدهم و همگی آنان را گمراه مینمایم |
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (40) به جز بندگان خالص تو از جملۀ آنان را (که بر آنها مسلط نمیتوان شد) |
قَالَ هَٰذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ (41) الله (در جواب) فرمود: این (دین اسلام) راهی است راست که بر من میرسد |
إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ (42) البته تو بر بندگان (خالص ) من سلطه نداری مگر گمراهانی که از تو پیروی میکنند |
وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ (43) و البته وعده گاه همۀ آنها دوزخ است |
لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ (44) برای آن هفت در است و برای هر دری از آنان بخشی معین است |
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ (45) البته پرهیزگاران در باغها و چشمه سارهااند |
ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ (46) (به ایشان گفته میشود) در آن با سلامتی و امنیت در آیید |
وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ (47) و کینهای را که در سینههای آنان است بیرون میکشیم (و) برادرانه بر تختها روبروی هم مینشینند |
لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ (48) در آن جا رنجی به آنان نمیرسد، و از آنجا بیرون شدنی نیستند |
۞ نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (49) بندگان مرا آگاه ساز که منم آمرزندۀ مهربان |
وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ (50) و (نیز بندگان مرا آگاه کن) يقينا که عذاب من، عذاب دردناک است |
وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ (51) و به آنها از مهمانان ابراهيم خبر ده (که هم برای رحمت آمده بودند و هم برای عذاب) |
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَجِلُونَ (52) وقتی که بر او وارد شدند، و سلام گفتند، ابراهیم گفت: البته ما از شما ترسانایم |
قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ (53) (فرشتهها) گفتند: نترس، چون ما تو را به پسر دانا (پیغمبر) مژده میدهیم |
قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَىٰ أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ (54) (ابراهیم) گفت: آیا مرا با وجود اینکه به سن پیری رسیده ام مژده میدهید؟ پس چه مژدهای به من میدهید؟ |
قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُن مِّنَ الْقَانِطِينَ (55) گفتند: ما تو را به حق مژده دادیم، پس از ناامیدان مباش |
قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ (56) ابراهیم گفت: جز گمراهان چه کسی از رحمت پروردگارش ناامید میشود؟ |
قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (57) (باز) گفت: پس کار مهم شما چیست ای فرستاده شدگان؟ |
قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ (58) گفتند: همانا ما بهسوی قوم مجرم (جنایتکار) فرستاده شدهایم |
إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ (59) غیر از آل لوط (خانواده و پیروان او) که البته همۀ آنها را نجات میدهیم |
إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا ۙ إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ (60) به جز همسر او (چون الله فرموده است) ما فيصله کردهایم که او از باقی ماندگان در عذاب باشد |
فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ (61) پس وقتی فرشتههای فرستاده شده نزد خاندان لوط آمدند |
قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ (62) لوط گفت: البته شما مردم ناآشنائید |
قَالُوا بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ (63) گفتند: (نه، ما نا آشنا نیستیم) بلکه برای تو خبر چیزی را آوردهایم که (قوم تو) در آن شک میکردند |
وَأَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ (64) و حق را برای تو آوردهایم، و البته ما راستگویانیم |
فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ (65) لذا در بخشی از شب خانواده ات را همرایت ببر و خودت از پس ایشان برو و کسی از شما به پشت سر نگاه نکند و به همانجا که به شما دستور داده میشوید، بروید |
وَقَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَٰلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَٰؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُّصْبِحِينَ (66) و بهسوی لوط وحی فرستادیم همان امر را که البته بیخ این گروه در وقت صباح کنده خواهد شد |
وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ (67) و (همزمان) اهل شهر (سدوم) خوشیکنان آمدند (که مهمانان زیبا و خوبصورت آمدهاند) |
قَالَ إِنَّ هَٰؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ (68) لوط گفت: چون اینها مهمانان مناند پس مرا شرمنده مکنید |
وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ (69) و از الله بترسید و مرا خوار مکنید |
قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ (70) (قوم) گفتند: آیا تو را از (میزبانی) مردم جهان منع نکرده بودیم؟ |
قَالَ هَٰؤُلَاءِ بَنَاتِي إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ (71) لوط گفت: اینها دختران مناند (با آنها نکاح کنید) اگر میخواهید کاری بکنید |
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ (72) قسم به بخشندۀ عمر تو که آنها در مستی (و شهوت پرستی) خود حیران (و سرگردان) بودند |
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ (73) پس هنگام طلوع آفتاب آواز سخت مرگبار ایشان را فرا گرفت |
فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ (74) پس آن شهر را زیر و زبر کردیم و بر آنها سنگهایی از سنگ گل بارانیدیم |
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ (75) البته در این (سرگذشت) برای هوشمندان (و عبرت گیرندگان) نشانههایی است |
وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُّقِيمٍ (76) و يقينا آن شهر (ویران شده) بر سر راه عبور و مرور موجود است |
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ (77) البته در این (عذاب) نشانۀ برای یقین کنندگان است |
وَإِن كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ (78) و البته باشندگان ایکه (منطقۀ خلاب نیز) ظالم بودند |
فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ (79) پس از آنان نیز انتقام گرفتیم، و هر دو (قریۀ خراب شده) بر سر راهی واضح و آشکار است |
وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ (80) و البته اهل حجر (قوم ثمود نیز) پیغمبران را تکذیب کردند |
وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ (81) و آیات خود را (توسط پیغمبر شان) برای ایشان فرستادیم ولی آنان روی گردان بودند |
وَكَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ (82) و از کوهها خانهها میتراشیدند که همیشه در امان باشند |
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ (83) پس صبحدم آواز سخت و مرگبار آنها را فراگرفت |
فَمَا أَغْنَىٰ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ (84) پس آنچه کسب میکردند (عذاب الهی را) از ایشان دفع نکرد |
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ ۖ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ (85) و ما آسمانها و زمین و آنچه را که در بین آندو است جز به حق نه آفریدیم و البته قیامت آمدنی است پس (فعلا) به طريقۀ خوب از آنها در گذر (بدون انتقام گرفتن) |
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ (86) چون پروردگارت همان آفریدگار داناست |
وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ (87) و البته سبع المثانی (هفت آیت سورۀ الفاتحه که در نمازها مکرر تلاوت میشود) و قرآن بزرگ را به تو دادیم |
لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ (88) و چشمانت را به آنچه که گروههایی از آنان را از آن بهرهمند ساختهایم مدوز و بر آنان غمگین مشو و بال مهربانی خود را برای مؤمنان هموار کن |
وَقُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ (89) و بگو: یقینا من بیم دهندۀ آشکارم |
كَمَا أَنزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ (90) همان طور که (عذاب را) بر تقسیم کنندگان فرود آوردیم (شما را نیز از آن بیم میدهیم) |
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ (91) آنانی که کتاب آسمانی را بخش بخش ساختند |
فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (92) پس قسم به پروردگارت که البته از همۀ آنها خواهیم پرسید |
عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ (93) از آنچه میکردند |
فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (94) پس آنچه را که به (دعوت و تبلیغ) آن امر میشوی، اعلان و آشکار کن و از مشرکان روی بگردان |
إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ (95) چون ما تو را از شر استهزا کنندگان کفایت کنندهایم |
الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ ۚ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (96) آنانی که معبود دیگری را با الله قرار میدهند، پس به زودی (حقیقت را) خواهند دانست |
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ (97) و البته ما خوب میدانیم که سینۀ تو تنگ میشود به سبب آنچه میگویند |
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ (98) پس پروردگارت را به پاکی یاد کن و از سجده کنندگان (نماز گزاران) باش |
وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ (99) و پروردگارت را پرستش کن تا وقتی که یقین تو رسد (مرگ به سراغت بیاید) |