×

و ذوالنون (= یونس) را (به یاد آور) هنگامی که خشمگین (از 21:87 Farsi translation

Quran infoFarsiSurah Al-Anbiya’ ⮕ (21:87) ayat 87 in Farsi

21:87 Surah Al-Anbiya’ ayat 87 in Farsi (فارسی)

Quran with Farsi translation - Surah Al-Anbiya’ ayat 87 - الأنبيَاء - Page - Juz 17

﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَيۡهِ فَنَادَىٰ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ﴾
[الأنبيَاء: 87]

و ذوالنون (= یونس) را (به یاد آور) هنگامی که خشمگین (از میان قومش) رفت، پس چنین پنداشت که ما هرگز بر او تنگ نمی گیریم، پس (وقتی که در شکم ماهی فرو رفت) در تاریکیها ندا داد که:«(خداوندا !) هیچ معبودی جز تو نیست، تو منزهی! بی گمان من از ستمکاران بودم»

❮ Previous Next ❯

ترجمة: وذا النون إذ ذهب مغاضبا فظن أن لن نقدر عليه فنادى في, باللغة فارسی

﴿وذا النون إذ ذهب مغاضبا فظن أن لن نقدر عليه فنادى في﴾ [الأنبيَاء: 87]

Mahdi Elahi Ghomshei
و (یاد آر حال) ذو النون (یعنی یونس) را هنگامی که (از میان قوم خود) غضبناک بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در مضیقه و سختی نمی‌افکنیم (تا آنکه به ظلمات دریا و شکم ماهی در شب تار گرفتار شد) آن گاه در آن ظلمتها فریاد کرد که خدایی به جز ذات یکتای تو نیست، تو (از شریک و هر عیب و آلایش) پاک و منزهی و من از ستمکاران بودم (که بر نفس خود ستم کردم)
Mohammad Kazem Moezzi
و صاحب ماهی (یا خداوند ماهی) هنگامی که رفت خشمگین پس پنداشت که هرگز بدو قدرت نیابیم پس بنالید در تاریکیها که نیست خدائی جز تو منزّهی تو همانا بودم من از ستمگران‌
Mohammad Mahdi Fooladvand
و «ذوالنون» را [ياد كن‌] آنگاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم، تا در [دل‌] تاريكيها ندا درداد كه: «معبودى جز تو نيست، منزّهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم.»
Mohammad Sadeqi Tehrani
و «ذاالنون » [:یونس] را چون خشمگین (از نزد قومش) برفت، پس گمان (شایسته‌ای) برد که ما بر او هرگز تنگ نمی‌گیریم. پس در (دل) تاریکی‌ها (ی دریا و شکم ماهی) ندا در داد: «معبودی جز تو نیست، تو منزّهی، من بی‌گمان از ستمکاران (به خود) بوده‌ام.»
Mohsen Gharaati
و [یونس] ذوالنون [را به یاد آور.] آن هنگام که خشمگین [از میان قومش بیرون] رفت و پنداشت که [آسوده شد و] ما بر او تنگ نخواهیم گرفت، [امّا همین که در کام نهنگ فرو رفت،] پس در آن تاریکی‌ها[ى شکم نهنگ‌] ندا داد که: « [خداوندا!] جز تو معبودى نیست! تو پاک و منزهى! همانا من از ستمکاران بودم [و نباید مردم را به خاطر سرسختى‌شان رها می‌کردم و تنها می‌گذاشتم].»
Naser Makarem Shirazi
و ذاالنون [= یونس‌] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین می‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»
Sayyed Jalaloddin Mojtabavi
و ذو النون- صاحب نهنگ ماهى، يونس- را [ياد كن‌] آنگاه كه خشمناك برفت و پنداشت كه هرگز بر او تنگ نمى‌گيريم پس در آن تاريكيها- تاريكى شب و تاريكى دريا و تاريكى شكم نهنگ‌ماهى- آواز داد كه خدايى جز تو نيست، پاك و منزهى تو، همانا من از ستمكاران بودم
❮ Previous Next ❯

Verse in more languages

Transliteration Bangla Bosnian German English Persian French Hindi Indonesian Kazakh Dutch Russian Spanish Turkish Urdu Uzbek