Quran with Persian translation - Surah Al-Qasas ayat 25 - القَصَص - Page - Juz 20
﴿فَجَآءَتۡهُ إِحۡدَىٰهُمَا تَمۡشِي عَلَى ٱسۡتِحۡيَآءٖ قَالَتۡ إِنَّ أَبِي يَدۡعُوكَ لِيَجۡزِيَكَ أَجۡرَ مَا سَقَيۡتَ لَنَاۚ فَلَمَّا جَآءَهُۥ وَقَصَّ عَلَيۡهِ ٱلۡقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفۡۖ نَجَوۡتَ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ ﴾
[القَصَص: 25]
﴿فجاءته إحداهما تمشي على استحياء قالت إن أبي يدعوك ليجزيك أجر ما﴾ [القَصَص: 25]
Abdolmohammad Ayati يكى از آن دو زن كه به آزرم راه مىرفت نزد او آمد و گفت: پدرم تو را مىخواند تا مزد آبدادنت را بدهد. چون نزد او آمد و سرگذشت خويش بگفت، گفت: مترس، كه تو از مردم ستمكاره نجات يافتهاى |
Abolfazl Bahrampour پس يكى از آن دو در حالى كه از روى حيا گام برمىداشت نزد وى آمد و گفت: پدرم تو را مىطلبد تا پاداش آن كه براى ما آب دادى به تو بپردازد. و چون موسى نزد وى آمد و سرگذشت خود را بر او حكايت كرد، گفت: مترس كه از گروه ستمكاران نجات يافتى |
Baha Oddin Khorramshahi سپس یکی از آن دو، در حالی که با شرم و آزرم گام برمیداشت، به نزد او آمد و گفت پدرم شما را دعوت کرده است که پاداش آبدهیات را برای [چارپایان] ما به شما بدهد، و چون [موسی] به نزد او آمد و برای او داستانش را بیان کرد، [شعیب] گفت مترس که از قوم ستمکار نجات یافتی |
Dr. Hussien Tagi آنگاه یکی از آن دو (زن) در حالیکه با نهایت حیا گام بر میداشت، نزد او آمد، گفت: «همانا پدرم تو را دعوت میکند؛ تا مزد آب دادن (گوسفندان) را که برای ما انجام دادی، به تو بدهد» پس چون (موسی) به نزد او آمد و داستان (سرگذشت خود) را بر او حکایت کرد، گفت: «نترس، از گروه ستمکاران نجات یافتی» |
Hussain Ansarian پس یکی از آن دو [زن] در حالی که با حالت شرم و حیا گام برمی داشت، نزد او آمد [و] گفت: پدرم تو را می طلبد تا پاداش اینکه [دام های] ما را آب دادی به تو بدهد. چون نزد او آمد و داستانش را بیان کرد، گفت: دیگر نترس که از آن گروه ستمکار نجات یافتی |
Islamhouse.com Persian Team آنگاه یکی از آن دو [زن] ـ در حالی که با شرم و حیا گام برمیداشتـ نزدش آمد و گفت: «پدرم تو را دعوت میکند [که نزدش بروی] تا مزد آنکه [گوسفندان] را برایمان آب دادی به تو بپردازد». چون [موسی] نزد او رفت و سرگذشت خویش را برایش حکایت کرد، وی گفت: «نترس که از گروه ستمکار نجات یافتهای» |