Quran with Persian translation - Surah Yusuf ayat 96 - يُوسُف - Page - Juz 13
﴿فَلَمَّآ أَن جَآءَ ٱلۡبَشِيرُ أَلۡقَىٰهُ عَلَىٰ وَجۡهِهِۦ فَٱرۡتَدَّ بَصِيرٗاۖ قَالَ أَلَمۡ أَقُل لَّكُمۡ إِنِّيٓ أَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ﴾
[يُوسُف: 96]
﴿فلما أن جاء البشير ألقاه على وجهه فارتد بصيرا قال ألم أقل﴾ [يُوسُف: 96]
| Abdolmohammad Ayati چون مژدهدهنده آمد و جامه بر روى او انداخت، بينا گشت. گفت: آيا نگفتمتان كه آنچه من از خدا مىدانم شما نمىدانيد؟ |
| Abolfazl Bahrampour پس چون مژدهرسان آمد، آن پيراهن را بر صورت او انداخت و او بينا شد. گفت: آيا به شما نگفتم كه من از [الطاف] خدا آن مىدانم كه شما نمىدانيد |
| Baha Oddin Khorramshahi و چون [پیک] مژدهآور آمد، آن [پیراهن] را بر روی او [یعقوب] انداخت و بینا گشت گفت آیا به شما نگفته بودم که من از [عنایت] خداوند چیزی میدانم که شما نمیدانید |
| Dr. Hussien Tagi پس چون بشارتدهنده آمد و آن (پیراهن) را برچهرۀ او افکند، ناگهان بینا شد، گفت: «آیا به شما نگفتم که من از (سوی) الله چیزهای میدانم که شما نمیدانید؟!» |
| Hussain Ansarian پس هنگامی که مژده رسان آمد، پیراهن را بر صورت او افکند و او دوباره بینا شد، گفت: آیا به شما نگفتم که من از خدا حقایقی می دانم که شما نمی دانید؟ |
| Islamhouse.com Persian Team هنگامی که مژدهرسان آمد و آن [پیراهن] را بر چهرۀ او افکند، ناگهان بینا شد [و] گفت: «آیا به شما نگفتم که من از [لطف و بزرگی] الله چیزهایی میدانم که شما نمیدانید؟» |