×

سورة هود باللغة الدرية

ترجمات القرآنباللغة الدرية ⬅ سورة هود

ترجمة معاني سورة هود باللغة الدرية - Dari

القرآن باللغة الدرية - سورة هود مترجمة إلى اللغة الدرية، Surah Hud in Dari. نوفر ترجمة دقيقة سورة هود باللغة الدرية - Dari, الآيات 123 - رقم السورة 11 - الصفحة 221.

بسم الله الرحمن الرحيم

الر ۚ كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ (1)
الر (معنای این حروف را الله می‌داند)، این (قرآن) کتابی است که آیات آن استوار و محکم گردیده، باز از جانب حکیم آگاه به تفصیل بیان شده است
أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ ۚ إِنَّنِي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ (2)
برای اینکه چیزی را نپرستید مگر الله را، چون من از جانب او برای شما ترساننده و مژده دهنده هستم
وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُم مَّتَاعًا حَسَنًا إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ ۖ وَإِن تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ (3)
و برای اینکه از پروردگارتان آمرزش بخواهید، باز به دربار او توبه کنید، تا شما را تا مدت معین به طرز نیکو بهره مند سازد و تا به هر صاحب فضل (در عقیده و عمل)، پاداش فضل او را بدهد. و اگر (از عبادت الله و توبه) روی بگردانید، پس من بر شما از عذاب روز بزرگ می‌ترسم
إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (4)
(چون) بازگشت شما به سوى الله است و او بر هرچیزی تواناست
أَلَا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ ۚ أَلَا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ۚ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (5)
آگاه باش که آنها (مشرکان) سینه‌های خود را می‌پیچند تا خود را از الله پنهان کنند، آگاه باش، وقتی که آنها خود را با جامه‌هایشان می‌پوشانند، الله آنچه را که پنهان می‌کنند و آنچه را آشکار می‌سازند، می‌داند. چرا که او به راز سینه‌ها داناست
۞ وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا ۚ كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ (6)
هیچ رونده‌ای (جانداری) در زمین نیست مگر اینکه روزی آن بر عهدۀ الله است و محل استقرار و محل بازگشت آن را می‌داند، همه در کتاب بیانگر و روشن (لوح المحفوظ) ثبت است
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۗ وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ (7)
و او (الله) همان ذاتیست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید، در حالیکه عرش او بر آب بود (و شما را آفرید) تا شما را بیازماید که کدام تان نیکوکارترید. و اگر بگویی شما پس از مرگ زنده می‌شوید، کافران می‌گویند: این سخن جز جادوی آشکار نیست
وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَىٰ أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ ۗ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (8)
و اگر عذاب را از آنها تا مدت شمرده شده به تأخیر اندازیم، البته (به طور تمسخر) می‌گویند: چه چیز مانع (آمدن آن عذاب) می‌شود؟ آگاه باش! روزی که عذاب به آنها برسد از آنها بازگشتنی نیست و چیزی را که به آن استهزاء می‌کردند، آنان را دربر می‌گیرد
وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ (9)
و اگر از جانب خود به انسان رحمتی بچشانیم، باز آن را از وی بگیریم البته بسی ناامید و ناسپاس می‌گردد
وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي ۚ إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ (10)
و اگر بعد از رنجی که به او رسیده است نعمتی بچشانیم، می‌گوید: بدیها و سختی‌ها از من دور شد. يقينا او شادمان (و) فخر فروش است
إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ (11)
مگر آنانی که صبر نمودند و کارهای نیک انجام دادند، اینها برای‌شان آمرزش و پاداش بزرگ است
فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَن يَقُولُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ كَنزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ ۚ إِنَّمَا أَنتَ نَذِيرٌ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ (12)
مبادا بعضی از آنچه را که به سویت وحی می‌شود رها کنی و از اینکه می‌گویند: چرا گنجی بر او نازل نشد یا چرا فرشته‌ای با او نیامد (تا رسالت او را تصدیق کند) دلتنگ و ناراحت شوی، حال آنکه تو تنها بیم دهنده هستی و الله بر همه چیز مراقب و نگاهبان است
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (13)
یا (مشرکین) می‌گویند: این قرآن خود ساخته و افترای پیغمبر است؟ بگو: پس شما ده سورۀ ساخته شده (دروغین) مانند آن را بیاورید و غیر از الله هرکس را که می‌توانید به یاری طلب کنید، اگر راستگو هستید
فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَن لَّا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ (14)
پس اگر سخن شما را اجابت نکردند، پس بدانید که قرآن به علم الله نازل شده است و (بدانید) که هیچ معبودی برحق جز او نیست، پس آیا مسلمان (فرمانبردار) می‌شوید؟
مَن كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ (15)
کسانی که زندگانی دنیا و زینت آن را بخواهند، ثمرۀ اعمالشان را در همین دنیا کامل به آنها می‌دهیم، و به آنها کم داده نخواهد شد
أُولَٰئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ ۖ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ (16)
(لیکن) ایشان کسانی‌اند که در آخرت (جزایی) جز آتش برایشان نیست و آنچه در دنیا کرده‌اند ضایع و هدر رفته است و کارهایشان باطل گردیده است
أَفَمَن كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً ۚ أُولَٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ۚ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ ۚ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ ۚ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ (17)
آیا کسی که دليل واضح از جانب پروردگار خود دارد و گواهی از طرف الله به دنبال آن باشد، و پیش از قرآن (هم)، کتاب موسی پیشوا و رحمت بوده است (مانند کسی است که در گمراهی قرار دارد)؟! ایشان به آن (حقایقی که پیغمبر آورده) ایمان می‌آورند، و هرکس از این احزاب و گروهها به آن کفر ورزد، پس آتش وعده‌گاه اوست. پس دربارۀ آن در شک و تردید مباش، بی‌گمان آن (قرآن) حق است و از سوی پروردگارت آمده است، ولی بسیاری از مردم ایمان نمی‌آورند
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا ۚ أُولَٰئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَىٰ رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الْأَشْهَادُ هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَىٰ رَبِّهِمْ ۚ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ (18)
و کیست ظالم‌تر از آن کس که بر الله دروغ ببندد، ایشان بر پروردگارشان عرضه می‌شوند، و گواهان می‌گویند: اینها همان کسانی‌اند که بر پروردگار‌شان دروغ بستند، آگاه باشید! لعنت الله بر ظالمان است
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ (19)
آنانی که مردم را از راه الله منع می‌کنند، و آن را کج (و منحرف) می‌خواهند و آنها از آخرت هم منکرند
أُولَٰئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ۘ يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ ۚ مَا كَانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَمَا كَانُوا يُبْصِرُونَ (20)
ایشان (نمی توانند الله را) در زمین ناتوان و عاجز کنند و آنان به غیر از الله کارساز و مددگاری ندارند، (در آخرت) عذاب برای آنها دو چندان خواهد شد (و آنان) توان شنیدن حق را نداشتند و حق را نمی‌دیدند
أُولَٰئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ (21)
این گروه آنانی‌اند که به خود خساره و زیان زده‌اند و آنچه (بر الله) دروغ می‌بستند، از آنها گم و ناپدید گردید
لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ (22)
بدون شک آنها در آخرت زیانکارترند
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (23)
البته آنانی که ایمان آوردند و کارهای نیک کردند و برای پروردگارشان تواضع و فروتنی نمودند، آنها اهل جنت‌اند (که) در آن جاودانند
۞ مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَىٰ وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ ۚ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ (24)
مثَل این دو گروه مانند کور و کر، و بینا و شنواست، آیا حال این دو گروه باهم برابر است؟ پس آیا پند نمی‌گیرید؟
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ (25)
و البته نوح را به‌سوی قومش فرستادیم (پس گفت: ای قوم من) يقينا من برای شما بیم دهندۀ آشکار هستم
أَن لَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ ۖ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ (26)
که جز الله را عبادت نکنید؛ زیرا من از عذاب روز دردناک بر شما می‌ترسم
فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَىٰ لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ (27)
پس اشراف و سران قوم او که کافر بودند، گفتند: ما تو را جز بشری مانند خودما نمی‌بینیم و ما می‌بینیم که جز افراد حقیر و فرومایه و کوتاه فکر ما کسی از تو پیروی نکرده‌اند، و برای شما بر خود هیچ فضل و برتری نمی‌بینیم، بلکه شما را دروغگو می‌پنداریم
قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ (28)
(نوح) گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر دلیلی روشن از سوی پروردگارم داشته باشم و رحمتی از نزد خود به من داده باشد (و این رحمت الهی) بر شما پنهان مانده باشد، آیا می‌توانیم شما را به پذیرش آن ملزم کنیم در حالیکه شما آن را دوست نمی‌دارید؟
وَيَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالًا ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ ۚ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا ۚ إِنَّهُم مُّلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَٰكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ (29)
و ای قوم من! در مقابل (تبلیغ) آن (دعوت) از شما چیزی نمی‌خواهم، چرا که پاداش من جز بر الله نیست. و من مؤمنان را (از خود) نمیرانم، آنان پروردگار خود را ملاقات می‌کنند ولی من شما را قومی (نادان) می‌بینم که جهالت می‌کنید
وَيَا قَوْمِ مَن يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِن طَرَدتُّهُمْ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ (30)
و ای قوم من! اگر آنها را طرد کنم، چه کسی مرا در برابر (عذاب) الله مدد خواهد کرد؟ آیا عبرت نمی‌گیرید؟
وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ ۖ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ (31)
و به شما نمی‌گویم که خزانه‌های الله نزد من است. و (نمی گویم) غیب نیز می‌دانم. و نمی‌گویم که من فرشته هستم. و دربارۀ آنانی که چشمان شما آنان را به حقارت می‌بیند نمی‌گویم الله خیری به آنان نخواهد داد. (بلکه) الله به آنچه در دل‌های آنان است آگاه‌تر است. در این صورت من از جملۀ ظالمان خواهم بود
قَالُوا يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (32)
گفتند: ای نوح، به راستی با ما مجادله کردی و بسیار هم جدال کردی، لذا آنچه را که به ما وعده می‌دهی بیار اگر از راستگویان هستی
قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُم بِهِ اللَّهُ إِن شَاءَ وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ (33)
(نوح) گفت: تنها الله است که اگر بخواهد آن را برای شما می‌آورد، و شما (الله را) عاجز کننده نیستید
وَلَا يَنفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَكُمْ إِن كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَن يُغْوِيَكُمْ ۚ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (34)
و اگر بخواهم شما را اندرز بگویم، اندرز من به شما سودی نمی‌رساند، اگر الله بخواهد شما را گمراه کند. او پروردگار شماست و به‌سوی او باز گردانیده می‌شوید
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرَامِي وَأَنَا بَرِيءٌ مِّمَّا تُجْرِمُونَ (35)
آیا (مشرکین مانند قوم نوح) می‌گویند: آن (قرآن) را (محمد) از خود ساخته است؟ بگو: اگر آن را از خود ساخته باشم گناهش بر گردن من است، ولی من از جرمی که شما می‌کنید بیزارم
وَأُوحِيَ إِلَىٰ نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلَّا مَن قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ (36)
و به‌سوی نوح وحی فرستاده شد که از قوم تو جز آنانی که ایمان آورده‌اند، هرگز کسی ایمان نخواهد آورد، پس به سبب آنچه می‌کنند غمگین مشو
وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا ۚ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ (37)
و زیر نظر ما و به حکم ما کشتی را بساز، و دربارۀ ظالمان با من سخن مگو؛ چرا که آنها غرق شدنی‌اند
وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ ۚ قَالَ إِن تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ (38)
و نوح کشتی را می‌ساخت و هر بار که اشرافی از قومش بر او می‌گذشتند، او را مسخره می‌کردند، گفت: اگر (امروز) ما را مسخره می‌کنید، ما نیز شما را همانگونه که مسخره می‌کنید، مسخره خواهیم کرد
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُّقِيمٌ (39)
پس به زودی خواهید دانست که بر چه کسی عذابی خواهد آمد که خوارش سازد. و بر او عذاب دائمی نازل خواهد شد
حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ ۚ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ (40)
تا آن وقت که فرمان ما رسید و آب از تنور فوران کرد، گفتيم: از هر جنسی دو تن (نر و ماده) را در آن سوار کن و خانواده ات را، مگر کسانی که فرمان ما بر (هلاک آنان) از پیش صادر شده است. و کسانی را در آن بردار که ایمان آورده‌اند. و با او جز افراد کم ایمان نیاورده بودند
۞ وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا ۚ إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ (41)
و (نوح به همراهان خود) گفت: در کشتی سوار شوید، به نام الله است روان شدنش و ایستادنش، البته پروردگار من آمرزندۀ مهربان است
وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلَا تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ (42)
و آن کشتی، آنها را در میان موجی مانند کوه‌ها (با خود) می‌برد و نوح (در وقت سوار شدن) پسرش را در حالیکه در کناری بود، صدا کرد که ای پسرک من! با ما سوار شو و با کافران مباش
قَالَ سَآوِي إِلَىٰ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ ۚ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَن رَّحِمَ ۚ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ (43)
(پسر در جواب) گفت: به زودی به‌سوی کوهی پناه می‌برم که مرا از آب نگاه دارد، نوح گفت: امروز هیچ نگاه دارنده‌ای از عذاب الله نیست، به جز کسی که الله به او رحم کند، (در این هنگام بود که) موج میان آن دو حائل شد، پس (پسر) از غرق شدگان شد
وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ ۖ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (44)
(و پس از انجامیدن امر الله، باز فرمان داد به زمین و آسمان و) گفته شد: ای زمین آب خود را فروبر و ای آسمان باران خود را ببند. و آب کم ساخته شد و حكم الله به جا آورده شد و کشتی بر کوه جودی قرار گرفت. و گفته شد: نابود باد قوم ستمکار
وَنَادَىٰ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ (45)
و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت: ای پروردگارم! یقینا پسرم از اهل بیت من است، و البته وعدۀ تو (به نجات اهل بیت من) راست است. و تو بهترین (عادل ترین) حکم کنندگانی
قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ ۖ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۖ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ (46)
الله فرمود: ای نوح! در حقیقت او از اهل تو نیست، چون این (نمونۀ) عمل ناشایست است، پس چیزی را که به آن علم نداری از من مخواه، البته من به تو پند می‌دهم که مبادا از نادانان باشی
قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ ۖ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ (47)
نوح گفت: ای پروردگارم، من به تو پناه می‌برم از اینکه چیزی را از تو بخواهم که به آن علم ندارم، و اگر مرا نیامرزی و بر من رحم نکنی از زیان کاران خواهم بود
قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِّنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ ۚ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ (48)
گفته شد: ای نوح! فرود آی (از کشتی) با سلامتی از جانب ما با برکت‌های فرود آمده بر تو و بر امت‌هایی که با تو هستند و امت‌های دیگر‌اند که به زودی آنها را (در دنیا) بهره مند می‌کنیم باز به آنها از جانب ما (به خاطر ایمان نیاوردن شان) عذاب دردناک می‌رسد
تِلْكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ ۖ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلَا قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَٰذَا ۖ فَاصْبِرْ ۖ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ (49)
این (داستان نوح) از خبرهای غیب (و خارج از علم مردم) است که آن را به تو وحی می‌کنیم، در حالیکه تو و قومت پیش از این آن را نمی‌دانستید، پس صبر کن، يقينا عاقبت نیک از پرهیزگاران است
وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا ۚ قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ ۖ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ (50)
و به‌سوی قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم، (هود) گفت: ای قوم من! (تنها) الله را بپرستيد، جز او هیچ معبودی برحق برای شما نیست و شما (در گرفتن معبودها) جز افتراکنندگان (بر الله) نیستید
يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (51)
ای قوم من! بر (تبلیغ رسالت و بیان) آن مزدی از شما نمی‌خواهم، مزد من تنها بر عهدۀ کسی است که مرا آفریده است، پس آیا نمی‌فهمید؟
وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ (52)
ای قوم من! از پروردگار تان آمرزش بخواهید، باز به‌سوی او توبه کنید که آسمان را بر شما بارنده می‌کند، و قوتی بر قوت (سابق) تان می‌افزاید. و مجرمانه (از ایمان و توبه) روی نگردانید
قَالُوا يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَن قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (53)
گفتند: ای هود! برای ما دلیلی واضح نیاورده‌ای و ما به گفتۀ تو معبودان خود را ترک نخواهیم کرد و ما به تو ایمان نمی‌آوریم
إِن نَّقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ ۗ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ (54)
دربارۀ تو چیزی نمی‌گوییم مگر این که بعضی معبودان ما به تو آسیبی رسانده است. هود گفت: من الله را گواه می‌گیرم و شما (هم) گواه باشید که من از آنچه (شما می‌پرستید و) شریک الله می‌سازید، بیزارم
مِن دُونِهِ ۖ فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لَا تُنظِرُونِ (55)
به جز الله (از تمامی معبودانتان متنفرم، پس) همگی دربارۀ من به حیله و چاره جویی بپردازید، باز مرا مهلت ندهید
إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُم ۚ مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا ۚ إِنَّ رَبِّي عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (56)
(چون) من بر الله، پروردگار خود و پروردگار شما توکل کرده‌ام، هیچ رونده‌ای نیست مگر اینکه او موی پیشانی او را در دست دارد (بر او مسلط است)، بی‌گمان پروردگارم بر راه راست است
فَإِن تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ ۚ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَيْئًا ۚ إِنَّ رَبِّي عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ (57)
پس اگر روی بگردانید، همانا من آنچه را که به رسانیدن آن به‌سوی شما فرستاده شده‌ام، رسانیدم. و پروردگارم (شما را هلاک نموده) قومی دیگر را به جای شما جانشین خواهد کرد و شما هیچ زیانی به او نمی‌رسانید. یقینا پروردگارم بر همه چیز (ناظر و) نگهبان است
وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَنَجَّيْنَاهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ (58)
و چون حکم ما (به هلاکت آنها) رسید، هود و کسانی را که با وی ایمان آورده بودند، به (واسطۀ) رحمتی از جانب خویش نجات دادیم و آنها را از عذاب سخت نجات دادیم
وَتِلْكَ عَادٌ ۖ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ (59)
و این قبيلۀ عاد بودند که آیات پروردگار خود را انکار نمودند، و پیغمبرانش را نافرمانی کردند و از (دستور) هر متکبر و سرکش پیروی نمودند
وَأُتْبِعُوا فِي هَٰذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ أَلَا إِنَّ عَادًا كَفَرُوا رَبَّهُمْ ۗ أَلَا بُعْدًا لِّعَادٍ قَوْمِ هُودٍ (60)
و در این دنیا از پی آنها لعنت فرستاده شد. و در روز قیامت نیز، آگاه باشید که قوم عاد به پروردگار خود کفر ورزیدند، آگاه باشید که دوری (و هلاکت) بر عاد قوم هود است
۞ وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا ۚ قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ ۖ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ ۚ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ (61)
و به‌سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم، (صالح) گفت: ای قوم من! تنها الله را عبادت کنید (که) برای شما هیچ معبودی (برحق) نیست مگر الله (که) او شما را (در آغاز خلقت) از زمین آفرید و شما را آباد کنندگان زمین ساخت، پس از او آمرزش بخواهید، و باز به‌سوی او توبه کنید، که بی‌گمان پروردگار من نزدیک و قبول کنندۀ دعا است
قَالُوا يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَٰذَا ۖ أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ (62)
گفتند: ای صالح! البته تو پیش از این در میان ما مایۀ امید بودی، آیا ما را از عبادت آنچه که پدران ما عبادت می‌کردند باز می‌داری؟ و يقينا ما راجع به چیزی که ما را به آن دعوت می‌دهی سخت در شکیم
قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ ۖ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ (63)
(صالح) گفت: ای قوم من! آیا دیدید که اگر از سوی پروردگارم دليل واضح داشته باشم و از نزد خود رحمتی به من عطا کرده باشد، پس اگر از فرمان او نافرمانی کنم، چه کسی مرا در برابر (عقوبت) الله یاری خواهد کرد؟ (در نتیجه) شما جز بر زیان من نمی‌افزایید
وَيَا قَوْمِ هَٰذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ (64)
ای قوم من! این ماده شتر (آفريدۀ) الله است که برای شما معجزه است، پس بگذارید آن را که در زمین الله بچرد، و هیچ آسیبی به او نرسانید که به عذاب زودرس گرفتار می‌شوید
فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ۖ ذَٰلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ (65)
پس آن ماده شتر را کشتند، پس (صالح) گفت: تا سه روز در خانه‌های خود برخوردار شوید، این وعدۀ بی‌دروغ است
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ ۗ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ (66)
پس وقتی که فرمان ما رسید صالح و کسانی را که همراه او ایمان آورده بودند به (سبب) رحمتی از سوی خویش نجات دادیم و از رسوایی آن روز رهایی بخشیدیم، البته پروردگارت توانای غالب است
وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ (67)
و آنانی را که ظلم کرده بودند، آواز سخت فراگرفت، پس در خانه‌هایشان (مرده و) بر زانو افتیدند
كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا ۗ أَلَا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ ۗ أَلَا بُعْدًا لِّثَمُودَ (68)
گویی هرگز در آن جا سکونت نکردند، آگاه باشید که ثمود به پروردگارشان کفر ورزیدند، آگاه باشید! دوری (و هلاکت) بر ثمود باد
وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا سَلَامًا ۖ قَالَ سَلَامٌ ۖ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ (69)
و البته فرستادگان (فرشتگان) ما برای ابراهیم مژده آوردند، و گفتند: سلام (بر تو ای ابراهیم)، گفت: سلام (بر شما باد)، پس دیری نپایید که ابراهیم گوسالۀ بریان آورد
فَلَمَّا رَأَىٰ أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً ۚ قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمِ لُوطٍ (70)
پس چون دید که دست‌هایشان به آن (غذا) نمی‌رسد (و نمی‌خورند) این کار را از آنان ناپسند (و ناشناخته) دانست و از آنها در دل احساس خوف نمود، (فرشته‌ها) گفتند: نترس، چون ما به سوى قوم لوط فرستاده شده‌ایم
وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ (71)
و زن ابراهیم ایستاده بود، خندید، پس ما او را به (تولد) اسحاق مژده دادیم، و از پی اسحاق به (تولد) يعقوب
قَالَتْ يَا وَيْلَتَىٰ أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَٰذَا بَعْلِي شَيْخًا ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ (72)
گفت: (ساره) وای بر من! آیا فرزند می‌زایم حال آنکه من پیره زنم، و این شوهرم نیز پیر مرد است؟ واقعا این چیز بسیار عجیب است
قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۖ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ ۚ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ (73)
فرشته‌ها گفتند: آیا از امر الله تعجب می‌کنی؟ (در حالیکه) رحمت الله و برکات او بر شماست ای اهل این خانه، بی‌گمان او ستوده (و) بزرگوار است
فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَىٰ يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ (74)
پس چون ترس از ابراهیم زایل شد و مژده (فرزند) به او رسید، شروع کرد به جدال کردن با ما دربارۀ (عذاب) قوم لوط
إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ (75)
چون ابراهیم بسی بردبار، آه کشنده (دردمند) و توبه کار بود
يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَٰذَا ۖ إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ ۖ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ (76)
(جواب آمد) ای ابراهیم! از این بحث و گفتگو بگذر، چون امر پروردگارت (به هلاک آنها) رسیده است و البته عذاب ردناشدنی بر آنها خواهد آمد
وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَٰذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ (77)
و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند از آمدنشان غمگین شد و بر آنها دل تنگ شد (از غم محافظت آن خوبرویان) و گفت: امروز، روزی سخت است
وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ ۚ قَالَ يَا قَوْمِ هَٰؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ ۖ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي ۖ أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ (78)
و قوم او دویده بسویش آمدند و پیش از آن هم کارهای زشت می‌کردند، لوط گفت: ای قوم من! این دختران (قوم) من‌اند، آنها برای شما (حلال و) پاکیزه ترند (پس با آنها نکاح کنید) و از الله بترسید و در بارۀ مهمانانم مرا رسوا و شرمنده نکنید، آیا در میان شما هیچ مرد رشیدی نیست (تا شما را از این کار زشت منع کند)؟
قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ (79)
(بدکاران قوم) گفتند: البته تو خوب دانسته‌ایی که ما به دخترانت هیچ حق و رغبتی نداریم (چون در نکاح ما نیستند) و يقينا تو خوب می‌دانی ما چه می‌خواهیم
قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَىٰ رُكْنٍ شَدِيدٍ (80)
لوط گفت: کاش در مقابل شما توانایی داشتم و یا پناهگاه محکمی (قوم و قبیلۀ نیرومند) داشتم که به آن پناه می‌بردم
قَالُوا يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُوا إِلَيْكَ ۖ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ ۖ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ ۚ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ ۚ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ (81)
(فرشته‌ها) گفتند: ای لوط! بی‌گمان ما فرستادگان پروردگار توییم، آنان هرگز به تو رسیده نمی‌توانند (تا گزندی بتو برسانند) پس در حصه‌ای از شب، خانواده ات را ببر و نباید کسی از شما به پشت سر خود بنگرد، مگر همسرت را (با خود نبر)، که هر آنچه به آنان برسد به او (هم) خواهد رسید، البته وعده گاه (نابودی) آنها صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ (82)
پس چون حكم ما آمد، آن (شهر و سرزمین) را زیر و رو کردیم. و آنجا را با سنگ گلی پیاپی از آسمان، سنگباران کردیم
مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ ۖ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ (83)
سنگ‌هایی که نزد پروردگارت نشان دار بودند. و این چنین سنگباران (عذاب) از ظالمان دور نیست
۞ وَإِلَىٰ مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا ۚ قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ ۖ وَلَا تَنقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ ۚ إِنِّي أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُّحِيطٍ (84)
و به‌سوی اهل مدین برادرشان شعیب را فرستادیم که گفت: ای قوم من الله را بپرستید برای شما غير از او (الله) هیچ معبودی (برحق) نیست، و پیمانه و ترازو را (در داد و گرفت) کم مکنید، چون من شما را در نعمت (مال و دارایی بسیار) می‌بینم، و در حقیقت بر شما از عذاب روز احاطه کننده (روز قیامت) می‌ترسم
وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (85)
و گفت، ای قوم من! پیمانه و ترازو را تمام و کمال به انصاف دهید و به مردم چیزهایشان را کم مدهید و در زمین فساد و تباهی نکنید
بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ (86)
باقیماندۀ حلالی که الله می‌گذارد برایتان بهتر است، اگر ایمان دارید. و من بر شما محافظ نیستم (تا بر اعمال شما نظارت کنم)
قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ ۖ إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ (87)
گفتند: ای شعیب! آیا نمازت به تو فرمان می‌دهد که آنچه را پدران ما می‌پرستیدند ترک کنیم؟ یا در اموال ما به میل خود تصرف نکنیم؟ البته تو بردبار و خردمند هستی
قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا ۚ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَىٰ مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ ۚ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ ۚ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ ۚ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ (88)
(شعيب) گفت: ای قوم من! به من خبر دهید اگر دليل واضحی از نزد پروردگارم داشته باشم و از نزد خود رزق و روزی خوبی به من داده باشد (آیا می‌توانم به خلاف دستورات او عمل کنم؟)، و نمی‌خواهم شما را از چیزی منع ‌کنم و خودم مرتکب آن شوم. من قصدی جز اصلاح ندارم. و توفيق من جز به تأیید الله نیست، تنها بر او توكل کرده ام و به‌سوی او باز می‌گردم
وَيَا قَوْمِ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَن يُصِيبَكُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ ۚ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنكُم بِبَعِيدٍ (89)
وای قوم من! جرم مخالفت شما با من، سبب نگردد که همان بلائی به شما برسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید، و قوم لوط از شما دور نیست
وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ ۚ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ (90)
و از پروردگار خود آمرزش بخواهید، باز به دربار او توبه کنید، همانا پروردگار من مهربان (و) دوستدار (نیکان) است
قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا ۖ وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ ۖ وَمَا أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ (91)
(به طور تمسخر) گفتند: ای شعیب! بسیاری از آنچه را که تو می‌گویی، نمی‌فهمیم و ما واقعا تو را در میان خود ناتوان می‌بینیم و اگر قبيلۀ تو نبود، حتما سنگسارت می‌کردیم. و تو بر ما گرانقدر نیستی
قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُم مِّنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِيًّا ۖ إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ (92)
(شعيب) گفت: ای قوم من! آیا قبیله‌ام در نزد شما از الله گرامی‌تر است که او را پشت سر خویش قرار داده (و فراموشش کرده‌اید)، در حالیکه پروردگارم به آنچه می‌کنید احاطه دارد
وَيَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ ۖ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ ۖ وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ (93)
وای قوم من! شما بر روش خود عمل کنید، من نیز بر روش خود عمل می‌کنم، به زودی خواهید دانست که عذاب رسوا کننده به چه کسی می‌رسد، (و خواهید دانست) چه کسی دروغگو است؟ انتظار بکشید، من هم با شما منتظرم
وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ (94)
و چون امر ما (به هلاکت قوم) آمد، شعیب و آنانی را که با وی ایمان آورده بودند به رحمتی از جانب خود نجات دادیم و صدایی مرگبار ظالمان را گرفت، پس در خانه‌هایشان از پا در آمدند
كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا ۗ أَلَا بُعْدًا لِّمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ (95)
گویا در آن قریه (قبلا) سکونت نکرده بودند، آگاه باش، دوری باد بر اهل مدین، همان طوری که ثمود دور افتادند
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ (96)
و البته موسی را با آیات (معجزات) خود و با دلیل ظاهر کنندۀ حق فرستادیم
إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ ۖ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ (97)
به‌سوی فرعون و سران قوم او، ولی سران از امر فرعون پیروی کردند، حال آنکه امر فرعون راست و مایۀ هدایت نبود
يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ ۖ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ (98)
او (فرعون) روز قیامت پیشاپیش قوم خود می‌رود، پس آنها را وارد آتش دوزخ خواهد ساخت. و دوزخ چه بدجای وارد شدن است برای واردان
وَأُتْبِعُوا فِي هَٰذِهِ لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ (99)
در این دنیا و در روز قیامت (نیز) لعنت از پی آنان است، چه بد عطائی است که به آنها داده می‌شود
ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْقُرَىٰ نَقُصُّهُ عَلَيْكَ ۖ مِنْهَا قَائِمٌ وَحَصِيدٌ (100)
این از خبرهای شهرهایی است که برای تو حکایت می‌کنیم، برخی از این شهرها هنوز بر سر پا باقی هستند و برخی (مانند کشت درو شده) از بیخ کنده شده‌اند
وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَٰكِن ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ۖ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مِن شَيْءٍ لَّمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ ۖ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ (101)
و ما بر آنها (ساکنان آن شهرها) ظلم نکردیم ولی آنها خود بر خویشتن ظلم کردند، پس معبودانشان را که به غیر از الله می‌خواندند وقتی که فرمان پروردگارت رسید چیزی را از آنان دفع نکردند و بر آنها جز نابودی و هلاکت نه افزودند
وَكَذَٰلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَىٰ وَهِيَ ظَالِمَةٌ ۚ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ (102)
و گرفتن پروردگارت این چنین است؛ وقتی شهرهایی را عذاب دهد در حالیکه اهل آن ستمگر باشند، زیرا عذاب الله دردناک و سخت است
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِّمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ۚ ذَٰلِكَ يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَذَٰلِكَ يَوْمٌ مَّشْهُودٌ (103)
يقينا در این (داستانها) دلیل (عبرت) است برای کسی که از عذاب آخرت می‌ترسد، آن روز، روزیست که مردم برای آن جمع کرده می‌شوند و آن روز روزیست که همه مردم در آن حاضر کرده می‌شوند
وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَّعْدُودٍ (104)
و ما آن روز (قیامت) را به تأخیر نمی‌اندازیم، مگر تا مدت شمرده شده و معین
يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ (105)
روزی که (قیامت) برسد هیچکس سخن نمی‌گوید مگر به اذن الله، پس (در آن روز) برخی از آنان بدبختند و برخی از آنان نیکبخت
فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ (106)
اما آنانی که بدبخت شده‌اند پس در آتش دوزخ باشند، برای آنها در آنجا فریاد (نفس با آواز) و ناله (نفس بی‌آواز و پست) است
خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ ۚ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ (107)
تا آسمان‌ها و زمین باقی است، ایشان در آن جاودانه می‌مانند مگر آنچه پروردگارت بخواهد، بی‌گمان پروردگار تو هر کاری را که بخواهد انجام می‌دهد
۞ وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ ۖ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ (108)
و اما کسانی که نیکبخت شده‌اند، پس در جنت همیشه به سر می‌برند و در آنجا تا زمانی که آسمان‌ها و زمین باقی است جاودانه‌اند، مگر آنچه پروردگارت بخواهد، این بخششی پیوسته و ناگسستنی است
فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّمَّا يَعْبُدُ هَٰؤُلَاءِ ۚ مَا يَعْبُدُونَ إِلَّا كَمَا يَعْبُدُ آبَاؤُهُم مِّن قَبْلُ ۚ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنقُوصٍ (109)
پس در بارۀ (بطلان) آنچه می‌پرستند در شک مباش، آنها همان گونه (چیزهایی را) می‌پرستند که پدرانشان در گذشته می‌پرستیدند، و ما نصيب آنها (از عذاب) را کامل و بدون هیچ کم و کاستی به آنان خواهیم داد
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ ۚ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ ۚ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ (110)
و البته ما به موسی کتاب دادیم، پس در آن اختلاف واقع شد، و اگر سخن پروردگارت از پیش بر این نرفته بود حتما در میان آنان فيصله می‌شد و آنان سخت در شک و تردیدند
وَإِنَّ كُلًّا لَّمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمَالَهُمْ ۚ إِنَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (111)
و البته پروردگارت (جزای) اعمال همگی را کامل و بدون کم و کاست می‌دهد و او به آنچه می‌کنند آگاه است
فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا ۚ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (112)
پس همانطور که دستور یافته‌ای استقامت کن و (نیز) کسی که همراه تو توبه کرده (و روی به الله آورده است باید چنین کند) و (از راه راست) سرکشی مکنید، بی‌گمان او به آنچه می‌کنید بیناست
وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ (113)
و به‌سوی ظالمان (مشرکان) متمایل نشوید که آتش دوزخ به شما خواهد رسید، و جز الله دوست و کارسازی ندارید، باز نصرت داده نمی‌شوید
وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّيْلِ ۚ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ۚ ذَٰلِكَ ذِكْرَىٰ لِلذَّاكِرِينَ (114)
و در دو طرف روز (بامداد و مغرب) نماز را برپا دار و در ساعتی از شب، چون نیکی‌ها بدی‌ها را محو می‌سازند، این (قرآن) پندی است برای پندپذيران
وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ (115)
و صبر پیشه کن که همانا (صبر عمل نیک است و) الله ثواب نیکوکاران را ضائع نمی‌کند
فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ ۗ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَكَانُوا مُجْرِمِينَ (116)
پس چرا در قرنهای پیش از شما صاحبان فضل نبودند که از فساد در روی زمین نهی می‌کردند، مگر اندکی (بودند) از کسانی که از میان آنها نجات‌شان دادیم. و ظالمان به دنبال خوشگذرانی و نعمتی که در آن بودند، رفتند. و آنان مجرمان بودند
وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ (117)
و پروردگار تو هرگز بر آن نبوده است که شهرها را به ظلم هلاک سازد، در حالیکه اهل آن مصلح (و نیکوکار) باشند
وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ۖ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (118)
و اگر پروردگار تو (اسلام اجباری مردم را) می‌خواست، البته همه مردم را امت واحد (تابع توحید) می‌گردانید، (ولی مردم) همیشه در اختلاف‌اند
إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ ۚ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمْ ۗ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ (119)
مگر کسانی که پروردگارت بر آنها رحم کرده، و (الله) برای همین مردم را آفریده است و تمام شد سخن پروردگار تو که البته دوزخ را از جن و انس همگی پر خواهم کرد
وَكُلًّا نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ ۚ وَجَاءَكَ فِي هَٰذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِينَ (120)
و هر یک از سرگذشت پیغمبران را بر تو بیان می‌کنیم، آنچه که دلت را به آن استوار و محکم می‌گردانیم، و در این (سوره) برای تو حق آمده است، و برای مؤمنان پند و یادآوری آمده است
وَقُل لِّلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَكَانَتِكُمْ إِنَّا عَامِلُونَ (121)
و به آنانی که ایمان نمی‌آورند بگو: شما بر شیوه و طریقۀ خود عمل کنید که ما نیز عمل می‌کنیم
وَانتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ (122)
و شما منتظر (نتیجۀ اعمال خود) باشید و ما هم منتظریم
وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ ۚ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (123)
و (دانستن) غیب آسمان‌ها و زمین خاص از الله است. و همه کارها به‌سوی او بازگردانده می‌شود، پس او را عبادت کن و بر او توکل کن. و پروردگارت از آنچه می‌کنید غافل نیست
❮ السورة السابقة السورة التـالية ❯

قراءة المزيد من سور القرآن الكريم :

1- الفاتحة2- البقرة3- آل عمران
4- النساء5- المائدة6- الأنعام
7- الأعراف8- الأنفال9- التوبة
10- يونس11- هود12- يوسف
13- الرعد14- إبراهيم15- الحجر
16- النحل17- الإسراء18- الكهف
19- مريم20- طه21- الأنبياء
22- الحج23- المؤمنون24- النور
25- الفرقان26- الشعراء27- النمل
28- القصص29- العنكبوت30- الروم
31- لقمان32- السجدة33- الأحزاب
34- سبأ35- فاطر36- يس
37- الصافات38- ص39- الزمر
40- غافر41- فصلت42- الشورى
43- الزخرف44- الدخان45- الجاثية
46- الأحقاف47- محمد48- الفتح
49- الحجرات50- ق51- الذاريات
52- الطور53- النجم54- القمر
55- الرحمن56- الواقعة57- الحديد
58- المجادلة59- الحشر60- الممتحنة
61- الصف62- الجمعة63- المنافقون
64- التغابن65- الطلاق66- التحريم
67- الملك68- القلم69- الحاقة
70- المعارج71- نوح72- الجن
73- المزمل74- المدثر75- القيامة
76- الإنسان77- المرسلات78- النبأ
79- النازعات80- عبس81- التكوير
82- الإنفطار83- المطففين84- الانشقاق
85- البروج86- الطارق87- الأعلى
88- الغاشية89- الفجر90- البلد
91- الشمس92- الليل93- الضحى
94- الشرح95- التين96- العلق
97- القدر98- البينة99- الزلزلة
100- العاديات101- القارعة102- التكاثر
103- العصر104- الهمزة105- الفيل
106- قريش107- الماعون108- الكوثر
109- الكافرون110- النصر111- المسد
112- الإخلاص113- الفلق114- الناس