×

سورة طه باللغة الدرية

ترجمات القرآنباللغة الدرية ⬅ سورة طه

ترجمة معاني سورة طه باللغة الدرية - Dari

القرآن باللغة الدرية - سورة طه مترجمة إلى اللغة الدرية، Surah TaHa in Dari. نوفر ترجمة دقيقة سورة طه باللغة الدرية - Dari, الآيات 135 - رقم السورة 20 - الصفحة 312.

بسم الله الرحمن الرحيم

طه (1)
طه، مفهوم این حروف به الله معلوم است و بس. (نام پیغمبر ج نمی‌باشد)
مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَىٰ (2)
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا خود را به رنج و مشقت اندازی
إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَىٰ (3)
بلکه (آن را نازل کردیم) برای پند آموزی کسانی که از الله می‌ترسند
تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى (4)
کتابی است نازل شده از سوی کسی که زمین و آسمان‌های بلند را آفریده است
الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ (5)
همان پروردگار بخشنده که بر عرش قرار گرفت
لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَىٰ (6)
هر آنچه در آسمان‌ها و هر آنچه در زمین است و هر آنچه در میان آن دو است و هر آنچه زیر خاک است؛ همه از الله است (و در تصرف او قرار دارند)
وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى (7)
و اگر سخن را آشکارا گویی (یا آن را پنهان کنی، بدان که) او سخن پنهان و پنهان‌تر را می‌داند
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ (8)
الله آن ذاتی است که هیچ معبودی برحق به جز او نیست، برای اوست نام‌های نیکو و زیبا
وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَىٰ (9)
و آیا خبر موسی به تو رسیده است
إِذْ رَأَىٰ نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى (10)
هنگامی که آتشی دید، پس به خانواده‌اش گفت: توقف کنید، زیرا من آتشی دیدم، امیدوارم از آن آتش شعله‌ای برای شما بیاورم یا بر آن آتش راهنمایی بیابم
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَا مُوسَىٰ (11)
پس چون به آن آتش نزدیک شد، صدا کرده شد که ای موسی!.۔
إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى (12)
يقينا من پروردگار توام، پس نعل‌هایت را از پا بیرون آر، زیرا تو در وادی مقدس طوی هستی
وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَىٰ (13)
و من تو را (به رسالتم) برگزیده‌ام، پس به آنچه که وحی می‌شود، گوش کن
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي (14)
البته من «الله» هستم، و معبودی بر حق جز من نیست، پس مرا عبادت کن و نماز را برای یاد کردن من برپا کن
إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَىٰ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَىٰ (15)
بی‌گمان قیامت آمدنی است، (ولی) می‌خواهم (وقت) آن را (كاملاً) پنهان دارم تا هرکس برابر کوشش خود (خیر یا شر) جزا داده شود
فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَن لَّا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَىٰ (16)
پس نباید که تو را از آن (ایمان به روز قیامت و عمل نیک) کسی باز دارد که به قیامت ایمان ندارد و از هوی و هوس خود پیروی کرده است، پس در نتیجه هلاک شوی
وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَىٰ (17)
(باز الله پرسید:) ای موسی! در دست راست تو چیست؟
قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَىٰ (18)
موسی گفت: این عصای من است، بر آن تکیه می‌کنم و با آن برای گوسفندانم برگ می‌تکانم و نیاز‌های دیگری (نیز) برای من از آن بر می‌آید
قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَىٰ (19)
الله فرمود: ای موسی! آن را بانداز
فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَىٰ (20)
پس موسی آن را انداخت که ناگهان ماری گردید که می‌دوید
قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ ۖ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَىٰ (21)
الله فرمود: آن را بگیر و نترس، به زودی آن را به حالت اولی‌اش بر می‌گردانیم
وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَىٰ جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَىٰ (22)
و دست خود را در زیر بازویت ببر، تا سفید و درخشان، بدون هیچ عیبی به عنوان نشانۀ دیگر بیرون آید
لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى (23)
تا از آیات بزرگ خود به تو نشان دهیم
اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ (24)
(اکنون) به‌سوی فرعون برو، که او طغیان و سرکشی کرده است
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي (25)
موسی (درخواست نموده) گفت: ای پروردگارم! سینه‌ام را برایم بگشا
وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي (26)
و کارم را برایم آسان کن
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي (27)
و گره را از زبانم بگشا
يَفْقَهُوا قَوْلِي (28)
تا مردم سخنم را بفهمند
وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي (29)
و برایم از خانواده‌ام وزیری قرار ده
هَارُونَ أَخِي (30)
برادرم هارون را
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي (31)
پشتِ مرا به او استوار کن
وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي (32)
و او را در کارم (رسالت) شریک کن
كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا (33)
تا تو را بسیار تسبیح گوییم
وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا (34)
و بسیار تو را یاد کنیم
إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرًا (35)
چون تو به احوال ما بینایی
قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَىٰ (36)
الله فرمود: ای موسی! البته خواسته‌ات به تو داده شد
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَىٰ (37)
و به راستی بار دیگر (پیش از این) هم بر تو منت نهادیم
إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَىٰ أُمِّكَ مَا يُوحَىٰ (38)
هنگامی که به مادرت آنچه را که باید الهام می‌شد، الهام کردیم
أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ ۚ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَىٰ عَيْنِي (39)
(آن الهام این بود) که او را در صندوقی قرار ده، پس او را در دریا بانداز تا دریا او را به ساحل افگند، و دشمن من و دشمن او، وی را بگیرد، و من محبتی از جانب خود بر تو افگندم، و تا زیر نظر من پرورش یابی
إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ مَن يَكْفُلُهُ ۖ فَرَجَعْنَاكَ إِلَىٰ أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ ۚ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا ۚ فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَىٰ قَدَرٍ يَا مُوسَىٰ (40)
وقتی که خواهرت می‌رفت و می‌گفت: آیا کسی را به شما نشان دهم که پرورش او را به عهده گیرد؟ باز تو را به مادرت باز گردانیدیم تا چشمش روشن شود، و غمگین نگردد، و تو کسی را کشتی و ما تو را از غم و اندوه نجات دادیم، و تو را با آزمایش‌های سخت آزمودیم، پس چندین سال در میان اهل مدین ماندی، باز ای موسی! در زمان مقدر (به مصر) بازگشتی
وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي (41)
تو را برای (رسانیدن پیغام) خود ساختم
اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي (42)
برو تو و برادرت با معجزه‌های من (برای دعوت فرعون و قوم او) و در یاد کردن من سستی مکنید
اذْهَبَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ (43)
به‌سوی فرعون بروید که البته او سرکشی و طغیان کرده است
فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ (44)
و با او سخن نرم بگویید، شاید پند گیرد یا (از عذاب الله) بترسد
قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَىٰ (45)
گفتند: (موسی و هارون) ای پروردگار ما! همانا از آن می‌ترسیم که او بر ما تجاوز کند یا آن که طغیان کند
قَالَ لَا تَخَافَا ۖ إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَىٰ (46)
(الله) فرمود: نترسید، يقينا من با شما هستم بی‌گمان می‌شنوم و می‌بینیم
فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ ۖ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ ۖ وَالسَّلَامُ عَلَىٰ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَىٰ (47)
پس نزد او بروید و بگویید: همانا ما دو فرستادۀ پروردگار تو هستیم، پس بنی اسرائیل را همرای ما بفرست و آنان را عذاب مکن. به درستی که ما معجزه‌ای از سوی پروردگارت برایت آورده‌ایم. و سلام بر کسی که از هدایت پیروی کند
إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَىٰ مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ (48)
چون به ما وحی شده است که عذاب بر کسی واقع می‌شود که (آیات آسمانی و معجزات را) تکذیب کند و روی بگرداند
قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَا مُوسَىٰ (49)
فرعون گفت: ای موسی! پس پروردگار شما کیست (که به‌سوی او مرا دعوت می‌دهید)؟
قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ (50)
موسی (در جواب) گفت: پروردگار ما کسی است که هر چیزی را وجود بخشیده باز آن را (در راستای آن چیزی که برایش آفریده شده) هدایت کرده است
قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَىٰ (51)
(فرعون) گفت: پس حال (و سرنوشت) نسل‌های پیشین چگونه است؟
قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ ۖ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى (52)
(موسی) گفت: علم آن در کتابی نزد پروردگارم است، پروردگارم نه خطا می‌کند و نه فراموش می‌کند
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّىٰ (53)
پروردگاری که زمین را برای شما فرشی (مانند گهواره) ساخت و در آن برای شما راه‌ها را مهیا کرد و از آسمان آبی فرود آورد، پس به وسیلۀ آن انواع مختلف از نباتات را جفت جفت بیرون آوردیم
كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَىٰ (54)
بخورید و چهارپایانتان را بچرانید، يقينا در این امر برای صاحبان خرد نشانه‌هایی است
۞ مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَىٰ (55)
از این زمین شما را آفریدیم و در این زمین شما را باز می‌گردانیم و از آن بار دیگر شما را بیرون (زنده) می‌کنیم
وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَىٰ (56)
البته همۀ آیات خود را به او (فرعون) نشان دادیم، ولی او تکذیب کرد و نپذیرفت
قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَىٰ (57)
(فرعون) گفت: ای موسی! آیا آمده‌ای که ما را با جادوی خود از سرزمین خود ما بیرونی کنی؟
فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَّا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنتَ مَكَانًا سُوًى (58)
پس بدان که ما نیز حتما جادویی مانند آن را برای تو می‌آوریم، پس بین ما و خودت وعده‌ای در مکان هموار بگذار که نه ما و نه تو از آن تخلف کنیم
قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى (59)
موسی گفت: وعده گاه‌تان روز جشن است. و اینکه همۀ مردم در وقت چاشت جمع کرده شوند
فَتَوَلَّىٰ فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَىٰ (60)
پس فرعون برگشت و همۀ مکر و فریب خود را جمع کرد، باز (برای مقابله) آمد
قَالَ لَهُم مُّوسَىٰ وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُم بِعَذَابٍ ۖ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَىٰ (61)
موسی به آنان گفت: وای بر شما! بر الله دروغ نبندید، که الله شما را با عذاب سخت ریشه کن خواهد کرد، و کسی که بر الله دروغ بست حتما ناکام می‌گردد
فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَىٰ (62)
پس (جادوگران) در میان خود اختلاف نمودند و مخفیانه باهم گفتگو کردند
قَالُوا إِنْ هَٰذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَىٰ (63)
(بالآخره به نتیجه رسیدند و) گفتند: البته این دو جادوگرند که می‌خواهند با جادوی خویش شما را از سرزمین‌تان بیرون کنند و آیین بهتر شما را از بین ببرند
فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا ۚ وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَىٰ (64)
لذا تمام حیله و تدبير خود را جمع کنید، باز صف بسته (به میدان) پیش آیید، بی‌گمان امروز هرکس غالب گردد، پیروز شده است
قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَىٰ (65)
(جادوگران در آغاز مبارزه) گفتند: ای موسی! یا تو (اول عصایت را) می‌اندازی يا ما اولین کسی باشیم که می‌افگند؟
قَالَ بَلْ أَلْقُوا ۖ فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَىٰ (66)
موسی گفت: بلکه شما اول بافگنید، پس ناگهان بر اثر سحر آنان، ریسمان‌ها و عصاهایشان (در نظر موسی) چنان معلوم شد که می‌دوند
فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَىٰ (67)
پس موسی در دل خود احساس ترس کرد (ولی آن را پنهان داشت)
قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَىٰ (68)
گفتیم: نترس، بدون شک تو غالب و برتری
وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا ۖ إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ ۖ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَىٰ (69)
و آنچه را که در دست راست داری بیانداز، تا هر چه را ساخته‌اند ببلعد، در حقیقت آنچه را که ساخته‌اند، نیرنگ جادوگر است. و جادوگر هرجا برود پیروز نمی‌شود
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَىٰ (70)
پس (با دیدنِ غلبۀ حق) جادوگران سجده‌کنان افتادند و گفتند: به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم
قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ ۖ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ ۖ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَىٰ (71)
(فرعون) گفت: آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ بی‌گمان او بزرگ شماست که به شما جادو آموخته است، پس دست‌ها و پاهای شما را بر خلاف یکدیگر قطع می‌کنم، و شما را بر تنه‌های درخت خرما به دار می‌آویزم، و البته خواهید دانست کدام یک از ما و شما (در عذاب دادن) سخت‌تر و (در دنیا) پاینده‌تر است
قَالُوا لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَىٰ مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا ۖ فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ ۖ إِنَّمَا تَقْضِي هَٰذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (72)
(جادوگران به فرعون) گفتند: هرگز تو را بر دلایل روشنی که به ما رسیده و بر کسی که ما را آفریده است، ترجیح نمی‌دهیم. پس هر حکمی که (در حق ما) می‌خواهی، بکن. تو فقط در این زندگانی دنیاست که حکم می‌رانی
إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ ۗ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ (73)
البته ما به پروردگار ما ایمان آوردیم تا گناهان ما را بیامرزد و آنچه از جادو را که ما را بر آن مجبور کردی (نیز بیامرزد)، و الله بهتر و پاینده‌تر است
إِنَّهُ مَن يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَىٰ (74)
و واقعا هرکس نزد پروردگارش مجرم بیاید، پس یقینا دوزخ برای اوست، که نه در آنجا می‌میرد و نه زنده می‌ماند
وَمَن يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَٰئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَىٰ (75)
و هرکس نزد او مؤمن بیاید، در حالیکه اعمال نیک انجام داده باشد، پس این جماعت برای‌شان رتبه‌های بلند است
جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ وَذَٰلِكَ جَزَاءُ مَن تَزَكَّىٰ (76)
باغ‌های همیشگی، که از زیر (قصر‌ها و درختان) آن نهرها روان است، و همیشه در آن می‌مانند و این است پاداش کسی که پاکی اختیار کرده است
وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَىٰ (77)
و همانا به موسی وحی فرستادیم که بندگانم را در شب ببر، و راه خشک برای آنان در دریا باز کن، که نه از رسیدن (لشکر دشمن) بترسی و نه (از غرق شدن در آن) بیمناک باشی
فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُم مِّنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ (78)
پس فرعون با لشکریانش آنان را تعقیب کرد، پس پوشانید از (امواج) دریا آنچه آنان را پوشانید
وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَىٰ (79)
و (نتیجه این شد که) فرعون قومش را گمراه ساخت و (به راه راست) هدایت نکرد
يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ (80)
ای بنی اسرائیل! در حقیقت ما شما را از دشمنتان نجات دادیم و در جانب راست کوه طور با شما وعده نهادیم و بر شما من و سلوی نازل کردیم
كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي ۖ وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَىٰ (81)
و از چیزهای پاکیزه‌ای که به شما روزی داده‌ایم بخورید و در آن از حد تجاوز نکنید که غضب من بر شما نازل خواهد شد، و هر کس که غضب من بر او نازل گردد یقینا که نابود شده است
وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ (82)
و يقينا من بسیار آمرزنده‌ام برای کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل نیک انجام دهد، باز به راه مستقیم راهیاب شود
۞ وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَا مُوسَىٰ (83)
و ای موسی! چه چیز (سبب شد که) تو را از نزد قومت به شتاب آورد؟
قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَىٰ أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَىٰ (84)
(موسی) گفت: آنان پی من‌اند، و ای پروردگارم! من به‌سوی تو شتافتم تا راضی شوی
قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ (85)
الله فرمود: اما ما پس از (آمدن) تو قومت را آزمایش کردیم، و سامری آنها را گمراه ساخت
فَرَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا ۚ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا ۚ أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي (86)
پس موسی خشمگین و با تأسف شدید به‌سوی قومش بازگشت و گفت: ای قوم من! آیا پروردگارتان وعدۀ نیک به شما نداد؟ آیا مدت بر شما دراز شد، یا خواستید که غضبی از سوی پروردگارتان بر شما نازل شود؟ چرا که با وعدۀ من مخالفت کردید
قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَٰكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَٰلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ (87)
گفتند: ما به اختیار خود از وعدۀ تو مخالفت نکردیم، بلکه بارهای سنگین از زر و زیور قوم (قبط) بر ما تحمیل شده بود، پس آنها را دور انداختیم، و سامری نیز دور انداخت
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَٰذَا إِلَٰهُكُمْ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ (88)
پس (سامری) مجسمۀ گوساله‌ای را برای‌شان بیرون آورد که (مانند) صدای گوساله داشت، پس گفتند: این معبود شما و معبود موسی است و موسی آن را فراموش کرده است
أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا (89)
پس (چگونه گوساله را معبود قرار دادند) آیا نمی‌بینند که پاسخ سخنان‌شان را نمی‌دهد و مالک هیچ زیان و سودی برایشان نیست؟
وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ ۖ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَٰنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي (90)
و در حالیکه پیش از این هارون به آنان گفته بود: ای قوم من! شما با این (گوساله) مورد ابتلا و آزمون قرار گرفته‌اید، پروردگار شما الله مهربان است، پس از من پیروی کنید و امر مرا بجا آورید
قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّىٰ يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَىٰ (91)
(منحرفان بنی اسرائیل) گفتند: ما پیوسته به عبادت گوساله ادامه می‌دهیم تا آنکه موسی به نزد ما باز گردد
قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا (92)
پس (وقتی موسی برگشت) گفت: ای هارون! وقتی آنان را دیدی که گمراه شدند چه چیزی تو را بازداشت؟
أَلَّا تَتَّبِعَنِ ۖ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي (93)
که از من پیروی کنی؟ آیا دستور مرا نافرمانی کردی؟
قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي ۖ إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي (94)
گفت: ای پسر مادرم! نه ریش مرا بگیر و نه موی سرم را، من از آن ترسیدیم که بگویی بین بنی اسرائیل تفرقه انداختی و سخن مرا رعایت نکردی
قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ (95)
(موسی) گفت: ای سامری! مقصود و هدف تو چه بود؟
قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي (96)
(سامری) گفت: من چیزی را دیدم که (مردم) آن را نديدند، پس مشتی خاک از نقش پای فرستاده (الله) را گرفتم، پس آن را افگندم. این چنین نفس من (این کار را) در نظرم آراست
قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ ۖ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّن تُخْلَفَهُ ۖ وَانظُرْ إِلَىٰ إِلَٰهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا ۖ لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا (97)
موسی گفت: پس برو، یقینا سزای تو در زندگی دنیا این باشد که بگویی: (به من) دست نزنید و نزدیک نشوید، البته وعدۀ دیگر داری که هرگز در آن با تو خلاف نشود. و به آن معبودت که برای عبادت وی معتكف بودی بنگر، که البته آن را می‌سوزانیم، باز آن را در دریا پراکنده می‌کنیم به پراگندگی خاص
إِنَّمَا إِلَٰهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا (98)
بدون شک معبود شما تنها الله است که هیچ معبودی (بر حق) جز او نیست، علم او همه چیز را فرا گرفته است
كَذَٰلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ ۚ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْرًا (99)
این چنین اخبار گذشته را برای تو حکایت می‌کنیم، و يقينا از جانب خود پند (قرآن) به تو دادیم
مَّنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا (100)
هر کس که از آن روی گردان شود، پس او در روز قیامت بار گناه را بر می‌دارد
خَالِدِينَ فِيهِ ۖ وَسَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا (101)
که همیشه در آن خواهند ماند و چه بد باری است که در روز قیامت خواهند داشت
يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ ۚ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا (102)
روزی که در صور دمیده می‌شود و گناهکاران را در آن روز کبود چشم جمع می‌کنیم
يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا (103)
در حالی که پنهانی در میان خویش می‌گویند: شما نمانده‌اید (در دنیا) جز ده شبانه روز
نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا (104)
ما به آنچه می‌گویند داناتریم، وقتی نیک روش‌ترین‌شان می‌گوید: نمانده‌اید مگر یک روز
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا (105)
و از تو دربارۀ کوه‌ها می‌پرسند (که در روز قیامت چه خواهند شد) پس بگو: پروردگارم آنها را در هوا پراگنده خواهد کرد
فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا (106)
پس آنها را به شکل میدان هموار می‌گذارد
لَّا تَرَىٰ فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا (107)
که (تو ای مخاطب) در آن هیچ نشیب و فرازی را نمی‌بینی
يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ ۖ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَٰنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا (108)
در آن روز از دعوت دهنده‌ای پیروی می‌کنند که در آن هیچ کجی نباشد. و صداها در برابر پروردگار مهربان پست و خاموش می‌گردد و جز صدای آهسته نمی‌شنوی
يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا (109)
در آن روز شفاعت (احدی) سود نمی‌بخشد، مگر کسی که پروردگار مهربان به او اجازه داده است و او را از روی گفتار بپسندد
يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا (110)
الله می‌داند آنچه را که پیش روی مردم است و آنچه را که پشت سر آن‌هاست، ولی (مردم) از نگاه علم به او آگاهی ندارند
۞ وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ ۖ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا (111)
و چهره‌ها برای (الله) زنده پاینده که مدبر کائنات است اظهار تواضع می‌کنند و کسی که بار ظلم را بر دوش داشت، ناکام می‌گردد
وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا (112)
و هرکس کارهای نیک کند و او مؤمن باشد، پس نه از ظلم (در حق خود) می‌ترسد و نه از کمی ثواب
وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا (113)
و این چنین آن را قرآن عربی نازل کردیم و در آن بیم دادن و ترساندن را به (شیوه‌هایی گوناگون) آوردیم، تا پرهیزگار شوند، یا باعث یادآوری و پند ایشان شود
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ ۗ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَىٰ إِلَيْكَ وَحْيُهُ ۖ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا (114)
پس الله پادشاه حقیقی و برحق، بزرگ و بلند مرتبه است. و در (خواندن) قرآن عجله مکن پیش از آنکه وحی آن بر تو به انجام رسانده شود، و بگو: پروردگارم! بر علم و دانشم بیافزای
وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا (115)
و به یقین پیش از این به‌سوی آدم حکم کردیم، پس (آن را) فراموش کرد و برای او عزم محکم نیافتیم
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ (116)
و یادآور شو وقتی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، پس همه سجده کردند به جز ابلیس که (از سجده کردن) سرباز زد
فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَٰذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَىٰ (117)
پس گفتیم: ای آدم! در حقیقت این ابلیس برای تو و همسرت دشمن است، پس شما را از جنت بیرون نکند، که در رنج و مشقت افتی
إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَىٰ (118)
و تو در آن (جنت) نه گرسنه می‌شوی و نه برهنه می‌مانی
وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَىٰ (119)
و هم اینکه در آنجا نه تشنه می‌شوی و نه گرما زدۀ آفتاب
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَىٰ (120)
پس شیطان به‌سوی او وسوسه انداخت، گفت: ای آدم! آیا تو را به درخت همیشگی و ملکی که زایل نمی‌شود، راهنمایی کنم؟
فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ ۚ وَعَصَىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَىٰ (121)
پس هر دو از آن درخت خوردند، در نتیجه، شرمگاه‌های‌شان بر آنها آشکار شد و شروع کردند به چسپانیدن برگ‌های جنت بر خود، و این گونه آدم به پروردگارش عصیان کرد و راه را گم کرد
ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَىٰ (122)
باز پروردگارش او را برگزید، زیرا توبۀ او را قبول کرد و هدایتش کرد
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ (123)
(الله) فرمود: پس هر دو با هم از آن پایان شوید، در حالی که بعضی از (نسل) شما دشمن بعضی دیگر خواهند بود، پس اگر برای شما از جانب من هدایت رسد، هر کس از هدایتم پیروی کند، نه گمراه می‌شود و نه رنج می‌کشد
وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ (124)
و هرکس از یاد من روی بگرداند زندگی تنگ و سخت خواهد داشت. و روز قیامت او را نابینا حشر خواهیم کرد
قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا (125)
می‌گوید: ای پروردگارم! چرا مرا نابینا حشر کردی؟ حال آنکه (در دنیا) بينا بودم
قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ (126)
(الله) فرماید: همان طور که آیات ما به تو رسید و آنها را فراموش کردی، همان‌گونه امروز فراموش می‌شوی
وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ ۚ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَىٰ (127)
و این چنین سزا می‌دهیم کسی را که اسراف کرده و به آیات پروردگارش ایمان نیاورده است. و البته عذاب آخرت سخت‌تر و پاینده‌تر است
أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَىٰ (128)
آیا برای آنان روشن نشده است که پیش از ایشان چه بسیار نسل‌ها را نابود کردیم که (اکنون آنان) در محل سکونت‌شان رفت و آمد می‌کنند؟ یقینا در این (امر) نشانه‌هایی برای خردمندان است
وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَكَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُّسَمًّى (129)
و اگر سخنی که سابقا از پروردگارت صادر شده، و موعدی مشخص مقرر نشده بود، بدون شک (عذاب آنها در همین دنیا) حتما لازم و واقع می‌شد
فَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا ۖ وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ (130)
پس در مقابل آنچه می‌گویند صبر کن. و قبل از طلوع آفتاب و پیش از غروب آن و در بخشی از ساعات شب و در بخش‌هایی از روز پروردگارت را به پاکی یاد کن، تا راضی و خشنود گردی،
وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ۚ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ (131)
و به‌سوی آنچه از زیب و زینت زندگی دنیا که برخی از آنان را بهره‌مند ساخته‌ایم چشم مدوز تا آنان را در آن بیازماییم، و روزی پروردگار تو بهتر و پایدارتر است
وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا ۖ لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا ۖ نَّحْنُ نَرْزُقُكَ ۗ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَىٰ (132)
وخانواده‌ات را به نماز امر کن و (خودت نیز) بر آن صابر باش، ما از تو روزی نمی‌خواهیم، ما تو را روزی می‌دهیم و عاقبت از تقوا است
وَقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّبِّهِ ۚ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَىٰ (133)
و (کافران) گفتند: چرا معجزه‌ای از سوی پروردگارش برای ما نمی‌آورد؟ آیا دليل واضح که در صحیفه‌های پیشین است، برایشان نیامده است؟
وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَىٰ (134)
و اگر ما آنان را پیش از وی به عذابی هلاک می‌کردیم، می‌گفتند: پروردگارا! چرا پیغمبری را برای ما نفرستادی تا آیات تو را پیروی می‌کردیم، پیش از آنکه خوار و رسوا می‌شدیم؟
قُلْ كُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا ۖ فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَىٰ (135)
بگو: همه منتظرند پس (شما نیز) در انتظار باشید، پس به زودی خواهید دانست که چه کسانی اهل راه راست هستند و چه کسی راه یافته است
❮ السورة السابقة السورة التـالية ❯

قراءة المزيد من سور القرآن الكريم :

1- الفاتحة2- البقرة3- آل عمران
4- النساء5- المائدة6- الأنعام
7- الأعراف8- الأنفال9- التوبة
10- يونس11- هود12- يوسف
13- الرعد14- إبراهيم15- الحجر
16- النحل17- الإسراء18- الكهف
19- مريم20- طه21- الأنبياء
22- الحج23- المؤمنون24- النور
25- الفرقان26- الشعراء27- النمل
28- القصص29- العنكبوت30- الروم
31- لقمان32- السجدة33- الأحزاب
34- سبأ35- فاطر36- يس
37- الصافات38- ص39- الزمر
40- غافر41- فصلت42- الشورى
43- الزخرف44- الدخان45- الجاثية
46- الأحقاف47- محمد48- الفتح
49- الحجرات50- ق51- الذاريات
52- الطور53- النجم54- القمر
55- الرحمن56- الواقعة57- الحديد
58- المجادلة59- الحشر60- الممتحنة
61- الصف62- الجمعة63- المنافقون
64- التغابن65- الطلاق66- التحريم
67- الملك68- القلم69- الحاقة
70- المعارج71- نوح72- الجن
73- المزمل74- المدثر75- القيامة
76- الإنسان77- المرسلات78- النبأ
79- النازعات80- عبس81- التكوير
82- الإنفطار83- المطففين84- الانشقاق
85- البروج86- الطارق87- الأعلى
88- الغاشية89- الفجر90- البلد
91- الشمس92- الليل93- الضحى
94- الشرح95- التين96- العلق
97- القدر98- البينة99- الزلزلة
100- العاديات101- القارعة102- التكاثر
103- العصر104- الهمزة105- الفيل
106- قريش107- الماعون108- الكوثر
109- الكافرون110- النصر111- المسد
112- الإخلاص113- الفلق114- الناس