وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا (1) سوگند به همهی چیزهائی که (نیروئی بدانها داده شده است که بدان اشیاء را از قرارگاه خود) کاملاً برمیکنند و بیرون میکشند |
وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا (2) و سوگند به همهی چیزهائی که (نیروئی بدانها داده شده است که بدان اشیاء را از قرارگاه خود) چابکانه و استادانه بیرون میکشند |
وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا (3) و سوگند به همهی چیزهائی که (سرعتی بدانها داده شده است که در پرتو آن، وظائف خود را هر چه زودتر) به گونهی ساده و آسان انجام میدهند |
فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا (4) و سوگند به همهی چیزهائی که (در انجام وظائف محوّله بر دیگران) کاملاً سبقت میگیرند |
فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا (5) و سوگند به همهی چیزهائی که (با ویژگیهائی که بدانها داده شده است) به ادارهی امور میپردازند |
يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ (6) (رستاخیز و قیامت برپا میگردد) در آن روزی که (نفخهی اوّل، در صور دمیده میشود و) زلزلهای در میگیرد (و دنیا خراب میگردد و همگان میمیرند) |
تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ (7) سپس (نفخهی دوم، در صور دمیده میشود و زلزلهی نخستین) زلزلهی دیگری به دنبال خواهد داشت (که مردگان زنده میگردند و رستاخیز و قیامت آغاز میشود، و جهان ابدی آغاز میگردد) |
قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ (8) دلهائی در آن روز تپان و پریشان میگردند |
أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ (9) و چشمانشان فرو افتاده و فروخفته میگردد |
يَقُولُونَ أَإِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ (10) (آنان در دنیا) میگفتند: آیا ما دوباره (زنده میگردیم و) به زندگی بازگردانده میشویم؟ |
أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا نَّخِرَةً (11) آیا وقتی که استخوانهای پوسیده و فرسودهای خواهیم شد (به زندگی بازگردانده میشویم؟) |
قَالُوا تِلْكَ إِذًا كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ (12) (تمسخرکنان) میگفتند: این (بازگشت به زندگی دوباره، اگر انجامپذیر گردد) در این صورت بازگشت زیانبار و زیانبخشی خواهد بود! (و ما هرگز از این زیانها نخواهیم کرد، و چنین کاری ممکن نیست) |
فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ (13) (بازگشت آنان چندان مشکل نیست) تنها صدائی (از صور) برمیخیزد و بازگشت انجام میپذیرد |
فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ (14) ناگهان همگان (به پا میخیزند و) در دشت پهناور و سفید محشر آماده میشوند |
هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَىٰ (15) آیا خبر داستان موسی به تو رسیده است؟ |
إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى (16) بدان گاه که پروردگارش او را در زمین مقدّس طُوی صدا زد |
اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ (17) (بدو گفت:) برو به سوی فرعون که سرکشی و طغیان کرده است |
فَقُلْ هَل لَّكَ إِلَىٰ أَن تَزَكَّىٰ (18) بگو: آیا میل داری (از آنچه در آن هستی)، رها و پاک گردی؟ |
وَأَهْدِيَكَ إِلَىٰ رَبِّكَ فَتَخْشَىٰ (19) و تو را به سوی پروردگارت رهبری کنم (و او را به تو بشناسانم) تا تو (از او) اندیشناک و بیمناک گردی (و خلاف نکنی؟) |
فَأَرَاهُ الْآيَةَ الْكُبْرَىٰ (20) (موسی به پیش فرعون رفت و) معجزهی بزرگ (خود، یعنی تبدیل عصا به اژدها) را بدو نشان داد |
فَكَذَّبَ وَعَصَىٰ (21) امّا فرعون، موسی را دروغگو نامید و (نبوّت او را نپذیرفت، و از چیزی که از جانب خدا با خود آورده بود) سرپیچی کرد |
ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعَىٰ (22) سپس پشت کرد و رفت و (برای مبارزهی با موسی) به سعی و تلاش پرداخت |
فَحَشَرَ فَنَادَىٰ (23) آن گاه (جادوگران را) گرد آورد و (مردمان را) دعوت کرد |
فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ (24) و گفت: من والاترین معبود شما هستم |
فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكَالَ الْآخِرَةِ وَالْأُولَىٰ (25) خدا او را به عذاب دنیا و آخرت گرفتار کرد |
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِّمَن يَخْشَىٰ (26) در این (داستانِ موسی و فرعون، درس) عبرت بزرگی است برای کسی که (از خدا) بترسد |
أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ ۚ بَنَاهَا (27) (ای منکرانِ معاد!) آیا آفرینش (مجدّد پس از مرگ) شما سختتر است یا آفرینش آسمان که خدا آن را (با این همه عظمت سرسامآور و نظم و نظام شگفت، بالای سرتان همچون کاخی) بنا نهاده است؟ |
رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا (28) ارتفاع و بلندای آن را بالا برد و گسترشش داد، و آن را آراسته و پیراسته کرد و سر و سامانش بخشید |
وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا (29) و شب آن را تاریک کرد، و روزِ آن را پدیدار و روشن ساخت |
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَاهَا (30) و پس از آن، زمین را غلتاند و (به شکل بیضی در آورد و) گستراند |
أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا (31) آب آن را و چراگاه آن را پدیدار کرد |
وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا (32) و کوهها را محکم و استوار کرد |
مَتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ (33) برای استفادهی شما و چهارپایان شما (همهی اینها را سر و سامان داده و سرگشته و فرمانبردار کردهایم) |
فَإِذَا جَاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَىٰ (34) هنگامی که بزرگترین حادثه (و بلای سخت طاقتفرسای قیامت) فرا میرسد |
يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ مَا سَعَىٰ (35) در آن روز، انسان به یاد میآورد همهی کوششها و تلاشهائی را که کرده است |
وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَن يَرَىٰ (36) و دوزخ برای هر فرد بینائی، آشکار و نمایان میگردد (و بر کسی مخفی نمیماند) |
فَأَمَّا مَن طَغَىٰ (37) امّا آن کسی که طغیان و سرکشی کرده باشد |
وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (38) و زندگی دنیا را (برگزیده باشد و بر آخرت) ترجیح داده باشد |
فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَىٰ (39) قطعاً دوزخ جایگاه (او) است |
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ (40) و امّا آن کس که از جاه و مقام پروردگار خود ترسیده باشد، و نفس را از هوا و هوس بازداشته باشد |
فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ (41) قطعاً بهشت جایگاه (او) است |
يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا (42) از تو دربارهی قیامت میپرسند که در چه زمانی واقع میشود؟ |
فِيمَ أَنتَ مِن ذِكْرَاهَا (43) تو را چه آگهی و خبر از آن؟! (تو چیزی از آن نمیدانی) |
إِلَىٰ رَبِّكَ مُنتَهَاهَا (44) آگاهیِ از زمان قیامت، به پروردگارت واگذار میگردد (و اطّلاع از وقوع آن کار پروردگار تو است؛ نه تو) |
إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ مَن يَخْشَاهَا (45) وظیفهی تو تنها و تنها بیم دادن و هوشدار باش به کسانی است که از قیامت میترسند (و روح حقجوئی و حقطلبی دارند) |
كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا (46) روزی که آنان برپائی رستاخیز را میبینند (چنین احساس میکنند که در جهان) گوئی جز شامگاهی یا چاشتگاهی از آن درنگ نکردهاند و بسر نبردهاند |