الر ۚ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِينٍ (1) الف. لام. را. این آیههای کتاب (منزّل آسمانی) و قرآن روشن (یزدانی) است |
رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ (2) بارها و بارها کافران (در دنیای دیگر) آرزو میکنند که کاش! (در این جهان) مسلمان میبودند (و فرمودههای خدا و رهنمودهای انبیاء را گردن مینهادند) |
ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (3) بگذار بخورند و بهرهور شوند و آرزو آنان را غافل سازد. بالأخره خواهند دانست (که چه کار بدی کردهاند این که تنها به دنیا پرداختهاند و آخرت را فراموش نمودهاند) |
وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَّعْلُومٌ (4) ما هیچ شهر و روستائی را نابود نکردهایم مگر (پس از انقضای) مدّت معیّنی (که) داشته است |
مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ (5) هیچ ملّتی بر (مدّت معیّن و سررسید) اجل خود پیشی نمیگیرد و از آن عقب نمیافتد |
وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ (6) و (تمسخرکنان) میگویند: ای کسی که (گمان میبری از آسمان) قرآن بر تو نازل گشته است، تو حتماً دیوانهای |
لَّوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (7) تو اگر از زمرهی راستگویانی، چرا (به جای آوردن قرآن) فرشتگان را به پیش ما نمیآوری (تا بر پیغمبری تو گواهی دهند؟) |
مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا كَانُوا إِذًا مُّنظَرِينَ (8) ما فرشتگان را جز به حق و به همراه حق نازل نمیکنیم و هنگامی که نازل شوند (اگر بدانان ایمان نیاورند) دیگر بدیشان مهلت داده نمیشود (و فوراً عذاب الهی گریبانگیرشان میگردد و مجال ماندن نخواهند داشت) |
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (9) ما خود قرآن را فرستادهایم و خود ما پاسدار آن میباشیم (و تا روز رستاخیز آن را از دستبرد دشمنان و از هرگونه تغییر و تبدیل زمان محفوظ و مصون میداریم) |
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ (10) ما پیش از تو (پیغمبرانی را) به میان گروهها و دستههای پیشین روانه کردهایم |
وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (11) هیچ فرستادهای به پیش ایشان نمیآمد مگر این که او را مسخره میکردند (همان گونه که هم اینک باطلگرایان تو را مسخره میدارند) |
كَذَٰلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ (12) ما این گونه قرآن را به دلهای بزهکاران داخل میگردانیم (و از حق آنان را میآگاهانیم، تا برایشان اتمام حجّت شود) |
لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ (13) آنان بدان ایمان نمیآورند (چون در شهوات غوطهورند و باطلگرایند نه حقّگرا) و شیوهی اقوام پیشین هم بر این بوده است |
وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ (14) اگر (به فرض) دری از آسمان به روی آنان بگشائیم و ایشان از آنجا شروع به بالا رفتن کنند (و فرشتگان و شگفتیهای جهان بالا را با چشم خود ببینند) |
لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ (15) بیگمان خواهند گفت: حتماً ما را چشمبندی کردهاند (و آنچه میبینیم ابداً واقعیّت ندارد!) و بلکه ما را جادو نمودهاند (این است که چیزها را عوضی میبینیم) |
وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ (16) ما در آسمان برجهای نجومی پدید آوردهایم (که تقویمِ مجسّم جهان و بیانگر نظام شگرف و حساب دقیق آن است) و آن را برای بینندگان آراستهایم (تا از این منظرهی زیبای بالا به قدرت آفریدگار تعالی پی ببرند) |
وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ (17) و آسمان را از (دستبرد و دسترسی) هر اهریمن ملعون و مطرودی محفوظ و مصون داشتهایم |
إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ (18) و امّا هر که از آنها دزدکی گوش فرا دارد، آذرخش روشنی به سراغ او میرود |
وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ (19) ما زمین را گسترانیدهایم و در زمین کوههای استوار و پابرجائی را پدید آوردهایم، و همه چیز را به گونهی سنجیده و هماهنگ و در اندازههای متناسب و مشخّص در آن ایجاد کردهایم |
وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَن لَّسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ (20) و در آن اسباب زندگی و مایهی ماندگاری شما و کسانی را آفریدهایم که نمیتوانید روزیرسان ایشان باشید |
وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ (21) و چیزی وجود ندارد مگر این که گنجینههای آن در پیش ما است و جز به اندازهی معیّن و مشخّصی (که حکمت ما اقتضاء کند) آن را فرو نمیفرستیم |
وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ (22) و بادها را برای تلقیح (ابرها و بارور ساختن آنها) به وزیدن میاندازیم و به دنبال آن از (ابرهای به هم پیوسته و تلقیح شدهی) آسمان آب میبارانیم و شما را بدان سیراب میگردانیم (و آن گاه به شکل برف و یخ و چشمهها و رودخانهها و دریاها و اقیانوسها در زمین جمعآوری و اندوختهاش مینمائیم، و دوباره آن را تبخیر و به جوّ زمین میبریم و سپس به زمین برمیگردانیم) و شما توانائی اندوختن (و نگهداری) آن را (بدین گونه در فضا و زمین) ندارید |
وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ (23) و مائیم که زنده میگردانیم و میمیرانیم (و باقی بوده) و وارث (جهان) میباشیم |
وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ (24) و ما، هم پیشینیان شما را میدانیم و هم پسینیان شما را، (و میدانیم که کی بودهاند و چه کردهاند، و کی خواهند بود و چه خواهند کرد) |
وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ ۚ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ (25) و بیگمان پروردگار تو آنان را (روز قیامت در کنار هم) گرد میآورد (و به حساب و کتابشان رسیدگی میکند و پاداش و پادافره ایشان را میدهد، و این برابر حکمت و آگاهی انجام میپذیرد و) او حکیم و آگاه است |
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ (26) و ما انسان را از گِل خشکیدهی فراهم آمده از گِل تیره شدهی گندیدهای بیافریدیم |
وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ (27) و جنّ را پیش از آن از آتشِ سراپا شعله بیافریدیم |
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ (28) (ای پیغمبر! بیان کن) آن زمان را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من از گِل خشکیدهی سیاه شدهی گندیدهای انسانی را میآفرینم |
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ (29) پس آن گاه که او را آراسته و پیراسته کردم و از روح متعلّق به خود در او دمیدم. (برای بزرگداشت و درودش) در برابرش به سجده افتید |
فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (30) فرشتگان همه جملگی سجده کردند |
إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (31) مگر اهریمن که خودداری کرد (و خویشتن را بزرگتر از آن دید) که از زمرهی سجدهکنندگان باشد |
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ (32) (خداوند بدو) گفت: ای اهریمن! تو را چه شده است که همراه سجدهکنندگان سجده نبردی؟ |
قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ (33) گفت: شایستهی من نیست که برای انسانی سجده برم که او را از گِل خشکیدهی حاصل از گِل تیرهی گندیدهای آفریدهای |
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (34) (خدا) گفت: (چون از فرمان من سرپیچی کردی) پس از بهشت بیرون شو، چرا که تو (از رحمت من) مطرود (و از منزلت کرامت رانده) هستی |
وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَىٰ يَوْمِ الدِّينِ (35) و تا روز جزا (که در آن تو و پیروان تو به عذاب سرمدی من گرفتار میآئید) بر تو نفرین باد |
قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (36) گفت: پروردگارا! اکنون که چنین است مرا تا روزی مهلت ده که در آن (مردمان بعد از مرگشان مجدّداً) زنده میگردند |
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ (37) فرمود: هم اینک تو از مهلت یافتگانی |
إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (38) تا روزی که زمان (فرا رسیدن) آن (در پیش خدا) معلوم (و اگر هم طول بکشد محدود) است (و هنگامهی رستاخیز نام دارد) |
قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (39) گفت: پروردگارا! به سبب این که (به خاطر این انسان) مرا گمراه ساختی، (معاصی و اعمال زشت را) در زمین برایشان میآرایم و جملگی آنان را گمراه مینمایم |
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ (40) مگر بندگان گزیده و پاکیزهی تو از ایشان. (که چون دلهایشان به یاد تو آباد است، تلاش من در حق آنان بر باد است) |
قَالَ هَٰذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ (41) فرمود: این (خلوص بندگان راستین) طریقهی درستی است که دقیقاً راه به سوی من دارد، (و حفظ ایشان از گمراهی، شیوهی صحیحی است که من آن را بر عهده گرفتهام) |
إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ (42) بیگمان تو هیچ گونه تسلّط و قدرتی بر بندگان من نداری، مگر آن گمراهانی که (به وسوسهی تو گوش فرا بدهند و) به دنبال تو راه بیفتند |
وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ (43) و حتماً دوزخ میعادگاه جملگی آنان است |
لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ (44) دوزخ دارای هفت در است و هر دری بخش خاصّ و ویژهای از آنان دارد (که از آن به دوزخ درمیآیند و متناسب با اعمال زشت و پلشت ایشان است) |
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ (45) (این پادافره پیروان شیطان بود، و امّا پاداش پویندگان راه یزدان، این است که:) بیگمان پرهیزگاران در میان باغها و چشمهساران (بهشت) بسر میبرند |
ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ (46) (پروردگارشان بدانان میگوید:) با اطمینان خاطر و بدون هیچ گونه خوف و هراسی به این باغها و چشمهسارها درآئید |
وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ (47) و کینهتوزی و دشمنانگی را از سینههایشان بیرون میکشیم، و برادرانه بر تختها رویاروی هم مینشینند |
لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ (48) در آنجا خستگی و رنجی بدیشان نمیرسد، و از آنجا بیرون نمیگردند |
۞ نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (49) (ای پیغمبر!) بندگان مرا آگاه کن که من دارای گذشت زیاد و مهر فراوان هستم (در حق کسانی که توبه بکنند و ایمان بیاورند و کار نیک انجام بدهند) |
وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ (50) و این که عذاب من (در حق سرکشان بیایمان) عذاب بسیار دردناکی است (و عذابهای دیگر در برابرش عذاب نیست) |
وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ (51) و آنان را باخبر کن از مهمانان ابراهیم (که فرشتگانی بودند و در لباس انسانها به پیش او آمدند) |
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَجِلُونَ (52) زمانی (را بیان کن) که به پیش او آمدند و گفتند: درود! ابراهیم گفت: ما از شما میترسیم |
قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ (53) گفتند: مترس! ما تو را به پسر بسیار دانائی مژده میدهیم |
قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَىٰ أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ (54) (ابراهیم) گفت: آیا چنین مژدهای را به من میدهید در حالی که پیری گریبانگیر من شده است؟ پس چگونه (و برابر کدام قاعده در چنین سنّ و سالی به تولّد فرزند مرا) مژده میدهید؟ |
قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُن مِّنَ الْقَانِطِينَ (55) گفتند: ما تو را به چیز راست و درستی مژده دادهایم و از زمرهی مأیوسان (از رحمت خدا) مباش |
قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ (56) گفت: چه کسی است که از رحمت پروردگارش مأیوس شود، مگر گمراهان (بیخبر از قدرت و عظمت خدا؟) |
قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (57) (ابراهیم پس از الفت با فرشتگان و یقین از مژده، بدیشان) گفت: ای فرستادگان! بگوئید چه کار مهمّی (غیر از این بشارت) دارید؟ |
قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ (58) گفتند: ما به سوی قوم گناهکاری فرستاده شدهایم (و همگان را نابود میکنیم) |
إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ (59) مگر خانوادهی لوط را که همهی اعضاء خانواده را نجات میدهیم |
إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا ۙ إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ (60) مگر همسر او را که جزو بقیّه (ی مردم محکوم به فنا) قلمداد کردهایم |
فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ (61) هنگامی که فرستادگان به پیش خانوادهی لوط رفتند |
قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ (62) (لوط بدیشان) گفت: شما مردمان ناشناختهاید (و ما شما را نمیشناسیم و نمیدانیم چه میخواهید و از شما بیمناکیم) |
قَالُوا بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ (63) گفتند: (از ما مترس که مایهی هراس تو نیستیم) بلکه (ما فرستادگان خدائیم و) با خود چیزی به همراه آوردهایم که تو بدان قوم خود را بیم میدادی و ایشان دربارهی آن شکّ میکردند (که نزول عذاب است) |
وَأَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ (64) و ما واقعیّت مسلّمی را برای تو آوردهایم (که جای انکار نیست) و راست میگوئیم |
فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ (65) بنابراین در پاسی از شب خانوادهات را با خود بردار و از اینجا برو و در پس ایشان حرکت کن (تا آنان را بپائی و به شتاب واداری) و کسی از شما به پشت سر نگاه نکند (تا عذاب قوم را نبیند و ناراحت و پریشان نگردد) و به همان جا که (برابر وحی آسمانی) به شما دستور داده میشود بروید |
وَقَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَٰلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَٰؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُّصْبِحِينَ (66) و ما به لوط این موضوع را وحی کردیم که بامدادان همهی آنان نابود و ریشهکن خواهند شد |
وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ (67) (هنگامی که صبح گردید) اهل شهر (فرشتگان را به صورت مردان بسیار زیبائی دیدند و بدیشان چشم طمع دوختند و) شادیها کردند |
قَالَ إِنَّ هَٰؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ (68) (لوط ترسید که کار ناشایست خود را بکنند. بدیشان) گفت: اینان مهمانان من هستند، (حیاء کنید و با انجام کار ناشایستتان) مرا رسوا مسازید |
وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ (69) و از خدا بترسید و مرا خوار مکنید |
قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ (70) گفتند: مگر ما تو را از (مهمانداری و پناهدادن) مردمان نهی نکردیم (و نگفتیم که حق نداری ما را از کاری که با دیگران میکنیم باز داری و به نصیحت و ارشاد ما بپردازی و اگر چنین کنی تو را از میان خود بیرون میکنیم؟) |
قَالَ هَٰؤُلَاءِ بَنَاتِي إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ (71) گفت: اینها (دختران شهر، همه آمادهی ازدواج با مردانند و به منزلهی) دختران من هستند، اگر میخواهید کاری کنید (و در راه ازدواج و اطفاء شهوات گام بردارید) |
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ (72) (ای پیغمبر!) به جان تو سوگند! آنان در مستی (شهوت و جهالت) خود سرگردان بودند |
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ (73) پس به هنگام طلوع آفتاب، صدای (وحشتناک صاعقه و زمین لرزه) ایشان را فرو گرفت |
فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ (74) آن گاه (آنجا را زیر و رو کردیم و) بالای آن را پائین، (و پائین آن را بالا) گرداندیم، و با سنگهائی از گِل متحجّر شده ایشان را سنگباران نمودیم |
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ (75) بیگمان در این (بلائی که بر سر قوم لوط آمد) نشانههائی برای افراد هوشمند موجود است (که از این آثار میتوانند عمق واقعه را دریابند و بدانند که هر گروه فاسد دیگری دستخوش چنین بلائی میگردد) |
وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُّقِيمٍ (76) این آثار بر سر راه (کاروانیان و مسافران است و خرابههای آن) برجا است |
إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ (77) بیگمان در این (بقایای مانده بر راستای راه) نشانهی بزرگی برای مؤمنان است (که از آن تکان میخورند و عبرت میگیرند و از موجبات خشم خدا خویشتن را برحذر میدارند) |
وَإِن كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ (78) ساکنان سرزمین اَیْکَة (که قوم شعیب بودند، مانند قوم لوط متمرّد و بیایمان و) ستمگر بودند |
فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ (79) پس از آنان انتقام گرفتیم، و این دو (قوم، یعنی قوم لوط و قوم شعیب، شهرهای ویران شدهی ایشان) بر سر راه واضح و آشکاری است |
وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ (80) ساکنان سرزمین حجر (نیز همچون قوم لوط و شعیب) فرستادگان (خدا) را تکذیب کردند (و دروغگویشان نامیدند) |
وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ (81) ما آیات خود را برایشان فرستادیم (و معجزات خویش را بدیشان نمودیم) ولی آنان بدانها پشت کردند و رویگردان شدند |
وَكَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ (82) آنان در دل کوهها خانههائی میتراشیدند و (از نزول عذاب و تخریب آنها) خاطر جمع بودند |
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ (83) در این وقت صدا (ی عذاب) بامدادان ایشان را فرو گرفت (و نابودشان کرد) |
فَمَا أَغْنَىٰ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ (84) و چیزی که (از اموال) کسب کرده بودند (و دژهائی که ساخته بودند آنان را از هلاک نرهاند و) برای ایشان سودمند نیفتاد |
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ ۖ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ (85) ما آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است جز به حق نیافریدهایم. (تمام هستی دارای هدف و حکمت است، و بر مدار حق و حقیقت میگردد، و لذا با فساد سرِ سازگاری ندارد، و فاسدان دیر یا زود به سزای خود میرسند، و همچون قوم لوط و ثمود از صحنهی پر نظم و نظام آفرینش به کناری پرت میگردند)، و بیگمان روز رستاخیز فرا میرسد (و تباهکاران علاوه از مکافات دنیوی، به عذاب و عقاب سخت اخروی گرفتار میگردند) پس (ای پیغمبر!) گذشت زیبائی داشته باش (و بزرگوارانه و حکیمانه به دعوت خود ادامه بده و در برابر اذیّت و آزار کفّار شکیبائی کن) |
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ (86) بیگمان پروردگار تو آفریدگار بسیار آگاهی است. (پس کار خود را بدو واگذار و باک از این و از آن مدار) |
وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ (87) (ای پیغمبر!) ما هفت (آیه) به تو دادهایم که (سورهی فاتحه را تشکیل میدهند و در هر نمازی) تکرار میگردند (و از منزلت خاصّی برخوردارند و وسیلهی دعا و ثنا و طلب هدایت از خدایند) و همهی قرآن بزرگ را به تو عطاء نمودهایم (که معجزهی جاویدان یزدان و مایهی تاب و توان مسلمان است) |
لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ (88) (ای پیغمبر!) چشمان خود را به چیزی خیره مکن که به گروههائی از کافران دادهایم (چرا که نعمت دنیاگذران است و نعمت آخرت جاویدان) و بر آنان غمگین مباش (که چرا راه کفر میگیرند و به تو ایمان نمیآورند) و برای مؤمنان بال (مهربانی) خود را بگستران (که پشتیبان حق و حقیقتند) |
وَقُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ (89) و (به کافران) بگو: من بیمدهندهی آشکارم (و به شما اعلام خطر میکنم که اگر به سرکشی و بیدینی خود ادامه دهید، عذاب بر شما نازل مینمائیم) |
كَمَا أَنزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ (90) همان گونه که (عذاب را) بر بخشکنندگان (احکام آسمانی) نازل کردیم |
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ (91) کسانی که قرآن را بخش بخش میکردند (و قسمتی را حق و قسمتی را باطل میدانستند، و یا آن را شعر، سحر، کذب، و اساطیر مینامیدند) |
فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (92) به پروردگارت سوگند! که حتماً (در روز رستاخیز از آنچه در دنیا مردمان انجام میدهند) از جملگی ایشان پرسوجو خواهیم کرد |
عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ (93) (سؤال و بازخواست میکنیم) از کارهائی که (در جهان) میکردهاند |
فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (94) پس آشکارا بیان کن آنچه را که بدان فرمان داده میشوی (که دعوت حق است) و به مشرکان اعتناء مکن (که چه میگویند و چه میکنند) |
إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ (95) ما تو را از (کید و مکر و اذیّت و آزار) استهزاء کنندگان مصون و محفوظ میداریم |
الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ ۚ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (96) آن استهزاءکنندگانی که معبود دیگری را همراه خدا قرار میدهند (و بتان را با خدا میپرستند. آنان به زودی نتیجهی شرک خود را) خواهند دانست (آن گاه که عذاب دردناک دوزخ ایشان را در برخواهد گرفت) |
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ (97) و ما میدانیم که سینهات از آنچه میگویند، تنگ میشود (و از استهزاء و استهانت و الفاظ شرکآلودشان دلت به هم میآید) |
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ (98) پس (به هنگام هجوم ناراحتیها و اندوهها متوسّل به تسبیح و تقدیس خدا شو و زبان) به حمد و ثنای پروردگارت بگشای و از زمرهی سجدهکنندگان (و نمازگزاران) باش |
وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ (99) و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ به سراغ تو میآید (و سرای فانی را وداع میگوئی، و سرای باقی آغاز میگردد و پردهها به کنار میرود و حقائق در برابر چشمانت جلوهگر میشود) |